- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۷/۱۱
- بازدید: ۵۵۶۳
- شماره مطلب: ۳۸۰
-
چاپ
خرمافروش، یکشبه خنجرفروش شد (به مناسبت شهادت جناب مسلمبنعقیل)
از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان
مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان
یک پیرزن فقط به سَفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟
کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است
سر میزنم ز غصه به دیوارهایشان
جای طناب، بر دهنم مشت میزدند
اینجا همه عوض شده رفتارهایشان
محصول باغها همه خرج سپاه شد
از خار و سنگ پر شده انبارهایشان
خرمافروش، یکشبه خنجرفروش شد
تغییر کرده کاسبی و کارهایشان
سکه شده فروختن چکمههایشان
رونق گرفته دکۀ نجارهایشان
بر روی میخ، جسم مرا پشت و رو زدند
لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان
اینجا سرِ برادر ِتو شرط بستهاند
غوغا شده میان کماندارهایشان
اینجا برای غارت خلخال و روسری
خُرجین خریدهاند خریدارهایشان
-
مسیح آل محمد، مسیح زهرایی
پَرِ شکسته به بالا نمیرسد هرگز
تلاش میکند اما نمیرسد هرگز
کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمیرسد هرگز
-
جز کربلا این دل تمنایی ندارد
ما را در این شب ها تمنا مینویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا مینویسند
من قطرهای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا مینویسند
-
دست لیلا بهار آورده
در بهاران چمن درست شود
عشق با سوختن درست شود
روی قلبم حسین بنویسید
تا عقیق یمن درست شود
خرمافروش، یکشبه خنجرفروش شد (به مناسبت شهادت جناب مسلمبنعقیل)
از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان
مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان
یک پیرزن فقط به سَفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟
کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است
سر میزنم ز غصه به دیوارهایشان
جای طناب، بر دهنم مشت میزدند
اینجا همه عوض شده رفتارهایشان
محصول باغها همه خرج سپاه شد
از خار و سنگ پر شده انبارهایشان
خرمافروش، یکشبه خنجرفروش شد
تغییر کرده کاسبی و کارهایشان
سکه شده فروختن چکمههایشان
رونق گرفته دکۀ نجارهایشان
بر روی میخ، جسم مرا پشت و رو زدند
لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان
اینجا سرِ برادر ِتو شرط بستهاند
غوغا شده میان کماندارهایشان
اینجا برای غارت خلخال و روسری
خُرجین خریدهاند خریدارهایشان
بسیار عالی
اللهم العن قتله ابی عبدالله علیه السلام