- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۳
- بازدید: ۲۵۵۰
- شماره مطلب: ۳۷۶۱
-
چاپ
مقام تو ز مقامات کربلاست
با گنبدت قشنگ شده آسمان ما
کهف حصین توست همیشه امان ما
مهمان شهرما شدی و میزبان ما
یاسید الکریم فدای تو جان ما
دارالسلام سوختن ما شدی بس است
اصلا همینکه هموطن ما شدی بس است
صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم
ما سنگهای خاره کنارت نگین شدیم
هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم
از لطف آنچنانی تو اینچنین شدیم
که سائل و غلام حسینیم تاابد
بیتاب صبح و شام حسینیم تاابد
اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست
ساعات تو تداعی ساعات کربلاست
خیری که دادهای تو ز خیرات کربلاست
یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست
سرمست ازین شراب پیاپی شدیم ما
چون کربلایی سفر ری شدیم ما
اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد
عمامه و عبای تورا لشگری نبرد
نامردی از سر حرمت معجری نبرد
از دست و پای دختر تو زیوری نبرد
از خیمۀ تو آتش و دودی هوا نرفت
یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
مقام تو ز مقامات کربلاست
با گنبدت قشنگ شده آسمان ما
کهف حصین توست همیشه امان ما
مهمان شهرما شدی و میزبان ما
یاسید الکریم فدای تو جان ما
دارالسلام سوختن ما شدی بس است
اصلا همینکه هموطن ما شدی بس است
صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم
ما سنگهای خاره کنارت نگین شدیم
هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم
از لطف آنچنانی تو اینچنین شدیم
که سائل و غلام حسینیم تاابد
بیتاب صبح و شام حسینیم تاابد
اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست
ساعات تو تداعی ساعات کربلاست
خیری که دادهای تو ز خیرات کربلاست
یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست
سرمست ازین شراب پیاپی شدیم ما
چون کربلایی سفر ری شدیم ما
اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد
عمامه و عبای تورا لشگری نبرد
نامردی از سر حرمت معجری نبرد
از دست و پای دختر تو زیوری نبرد
از خیمۀ تو آتش و دودی هوا نرفت
یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت