مشخصات شعر

لالۀ انگشت نما

بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده

وای قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده

 

چاره‌ای کن که نمانند به رویِ دستم

عمه‌ات از نفس و نجمه ز پا افتاده

 

کار، کارِ نظر شومِ حرامی‌ها بود

اگر این لالۀ انگشت نما افتاده

 

به دلم ماند عمو نَه، که بگویی بابا

لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده؟

 

خیز شاید کمکِ لرزش پایم باشی

کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده

 

شده دشوار تماشای تو از سمت حرم

چقَدَر سنگ میانِ تو و ما افتاده

 

لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد

بدنی حال در این سعی و صفا افتاده

 

دست در زیرِ تنت برده‌ام و می‌پرسم

بین این ساقه چرا این همه تا افتاده؟

 

قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه

بینِ اندام تو این فاصله‌ها افتاده

 

هرکجا تاخته اسبی کمی از تو رفته

لخته خونت همه جا در همه جا افتاده

 

کاکُلَت کنده شد و حرمله در مُشتَش برد

اثر پنجۀ او در سر و پا افتاده

 

می‌برم تا درِ خیمه قد و بالایت را

چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده؟

 

ای ضریحِ حسنم، زود مُشَبَّک شده‌ای

در حرم با تو دمِ واحسنا افتاده

لالۀ انگشت نما

بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده

وای قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده

 

چاره‌ای کن که نمانند به رویِ دستم

عمه‌ات از نفس و نجمه ز پا افتاده

 

کار، کارِ نظر شومِ حرامی‌ها بود

اگر این لالۀ انگشت نما افتاده

 

به دلم ماند عمو نَه، که بگویی بابا

لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده؟

 

خیز شاید کمکِ لرزش پایم باشی

کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده

 

شده دشوار تماشای تو از سمت حرم

چقَدَر سنگ میانِ تو و ما افتاده

 

لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد

بدنی حال در این سعی و صفا افتاده

 

دست در زیرِ تنت برده‌ام و می‌پرسم

بین این ساقه چرا این همه تا افتاده؟

 

قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه

بینِ اندام تو این فاصله‌ها افتاده

 

هرکجا تاخته اسبی کمی از تو رفته

لخته خونت همه جا در همه جا افتاده

 

کاکُلَت کنده شد و حرمله در مُشتَش برد

اثر پنجۀ او در سر و پا افتاده

 

می‌برم تا درِ خیمه قد و بالایت را

چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده؟

 

ای ضریحِ حسنم، زود مُشَبَّک شده‌ای

در حرم با تو دمِ واحسنا افتاده

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×