مشخصات شعر

یا هلالاً ...

«ای یک‌شبه هلال! چه زیبا نشسته‌ای!»

ماه منیّ و انجمن‌آرا نشسته‌ای

 

طوبی و سدره بر قد تو رشک می‌برند

از بس که سروْ قامت و رعنا نشسته‌ای

 

پژمردگی به گلشن تو ره نمی‌برد

بر چوب خشک نیز شکوفا نشسته‌ای

 

با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت

تو روی پا هنوز و شکیبا نشسته‌ای

 

چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت

در پیش تشنگان چه گوارا نشسته‌ای!

 

دستان کودکانۀ طفلت نمی‌رسد

افسوس می‌خورد که چه بالا نشسته‌ای

 

موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر!

آخر برای طشت که یحیی نشسته‌ای؟

 

بر صفحۀ جبین تو کوفی چه خط نوشت؟

کاینسان شکسته‌ای و معلّا نشسته‌ای

 

دیگر مگیر از سر ما سایه را حسین!

اکنون که نزد زینب کبری نشسته‌ای

 

 

یا هلالاً ...

«ای یک‌شبه هلال! چه زیبا نشسته‌ای!»

ماه منیّ و انجمن‌آرا نشسته‌ای

 

طوبی و سدره بر قد تو رشک می‌برند

از بس که سروْ قامت و رعنا نشسته‌ای

 

پژمردگی به گلشن تو ره نمی‌برد

بر چوب خشک نیز شکوفا نشسته‌ای

 

با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت

تو روی پا هنوز و شکیبا نشسته‌ای

 

چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت

در پیش تشنگان چه گوارا نشسته‌ای!

 

دستان کودکانۀ طفلت نمی‌رسد

افسوس می‌خورد که چه بالا نشسته‌ای

 

موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر!

آخر برای طشت که یحیی نشسته‌ای؟

 

بر صفحۀ جبین تو کوفی چه خط نوشت؟

کاینسان شکسته‌ای و معلّا نشسته‌ای

 

دیگر مگیر از سر ما سایه را حسین!

اکنون که نزد زینب کبری نشسته‌ای

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×