- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
- بازدید: ۱۴۰۰
- شماره مطلب: ۳۶۴۴
-
چاپ
خورشید نیزهها
فرصت نداد تا که لبی تر کند گلو
دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو
می آید از کنار شریعه شهابوار
بسته است راه را به حرم، لشکر عدو
طوفان تیر میوزد از بین نخلها
حالا شنیدنی شده با مشک گفتگو:
«بسته است جان طفل صغیری به جان تو
تو مشک آب نه که تویی جام آبرو
ای مشک! جان من به فدای سر حسین!
امّا تو آب را برسان تا خیام او»
امّا شکست ساغر و ساقی ز دست رفت
جاری است خون ز بادۀ چشمش سبو سبو
با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
تا با امام خود نشود باز روبرو
تنها پناه اهل حرم برنگشته است
میبارد از نگاه سکینه: عمو عمو
در خیمه، اوج بی کسی احساس میشود
خورشید نیزهها سر عبّاس میشود
-
اربعین بیقراری
نوای ناله و غمها: رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بیقراری
همه برگشتهاند اما رقیه
-
روضهخوان ارباب
با نالۀ یا حسین بیتاب شدی
از داغ لب تشنۀ او آب شدی
با زمزمههای «أو سمعتم بغریب»
یک عمر تو روضهخوان ارباب شدی
-
کوثر بیقرینه
ای کوثر بیقرینۀ ثارالله
آرام و قرار سینۀ ثارالله
در صبر و شکوه و استقامت، یکتا
آیینۀ حق! سکینۀ ثارالله
-
فاطمهمذهب
در جمع ملائک مقرب هستی
از روز ازل فاطمهمذهب هستی
شد محو جمال کبریایی جانت
محبوب دل حسین و زینب هستی
خورشید نیزهها
فرصت نداد تا که لبی تر کند گلو
دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو
می آید از کنار شریعه شهابوار
بسته است راه را به حرم، لشکر عدو
طوفان تیر میوزد از بین نخلها
حالا شنیدنی شده با مشک گفتگو:
«بسته است جان طفل صغیری به جان تو
تو مشک آب نه که تویی جام آبرو
ای مشک! جان من به فدای سر حسین!
امّا تو آب را برسان تا خیام او»
امّا شکست ساغر و ساقی ز دست رفت
جاری است خون ز بادۀ چشمش سبو سبو
با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
تا با امام خود نشود باز روبرو
تنها پناه اهل حرم برنگشته است
میبارد از نگاه سکینه: عمو عمو
در خیمه، اوج بی کسی احساس میشود
خورشید نیزهها سر عبّاس میشود