خواهر نگاه کرد و برادر نگاه کرد
گودال شرمسار به مادر نگاه کرد
در بین واژه‌های شناور میان خون
خواهر به زخم‌های مکرر نگاه کرد
یا اختی الوداع ... صدا در گلو شکست
زینب به برق تیغۀ خنجر نگاه کرد
خواهر نشست و جان برادر بلند شد
او را برای لحظۀ آخر نگاه کرد
دنیا شهید شوق سری سربلند شد
مولا به دست ساقی کوثر نگاه کرد
این کشتی رها شده در خون حسین توست؟
دریای غم به پیکر بی سر نگاه کرد
چیزی بگو برادر زینب، حسین من
خورشید روزگار شباشب حسین من
او می‌وزد به حافظۀ تلخ مرده‌ها
طوفان نوح می‌رسد ای سر سپرده‌ها
طوفان نوح می‌رسد و سیل می‌خورد
چون تازیانه بر رخ سیلی نخورده‌ها
صد کربلاست زینب و صد کربلا حسین
ستر خداست زینب و خون خدا حسین
با پای دل صبور و وفا دار مانده است
تا پای جان سراسر این راه با حسین
صحرای داغ بود و تن ماهپاره‌ها
خون می‌چکید از شب بهت ستاره‌ها
یاقوت سرخ؟ جزع یمانی؟ عقیق ناب؟
خون خدافراتر ازین استعاره‌ها
ای زینت پدر، گل عالی تبار عشق
ای وامدار نام شما، اعتبار عشق
آیینۀ تمام نمای شکوه یاس
زیباترین کلام رسا در مدار عشق
خواهر شدی که زخم به مرهم بدل شود
مادر شدی که صبر بیاید به کار عشق
خواهر نگاه کرد و برادر نگاه کرد
گودال شرمسار به مادر نگاه کرد
در بین واژه‌های شناور میان خون
خواهر به زخم‌های مکرر نگاه کرد
یا اختی الوداع ... صدا در گلو شکست
زینب به برق تیغۀ خنجر نگاه کرد
خواهر نشست و جان برادر بلند شد
او را برای لحظۀ آخر نگاه کرد
دنیا شهید شوق سری سربلند شد
مولا به دست ساقی کوثر نگاه کرد
این کشتی رها شده در خون حسین توست؟
دریای غم به پیکر بی سر نگاه کرد
چیزی بگو برادر زینب، حسین من
خورشید روزگار شباشب حسین من
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
