- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۰۲
- بازدید: ۱۸۵۴
- شماره مطلب: ۳۶۰۵
-
چاپ
امی العباس
من رهآورد الست داورم
من امیرالمؤمنین را همسرم
خلقت من با مسمّا بوده است
صنع من سر معمّا بوده است
فخر دو عالم بود فخریهام
پور من بدر است و من بدریهام
من سعادتمند دو دنیا شدم
من کنیز حضرت زهرا شدم
افتخار عالمینم دادهاند
هر چه دارم از حسینم دادهاند
مهر زد دست خدایم بر جبین
امی العباس یا امّالبنین
سر بلندم در دو عالم بر نسا
پایدارم از ازل تا در جزا
مایۀ ایمان من حیدر بود
سایۀ او بر سرم افسر بود
هر چه دارم من از آن مرتضی است
این عنایات از عنایات خداست
منتخب کرد از قبائیلم مرا
آبرو داده مرا در قومها
من کلاف عشق حیدر ریستم
زیر چترش در دو دنیا زیستم
قلب من مملو از احساس بود
عشق من بر حیدر و عباس بود
عمر من با عشق حیدر سر گرفت
تا که از من چرخ پیر حیدر گرفت
خاک غم بر تارک من ریختند
با غم و غصه مرا آمیختند
خوش دلم بودی به عباس رشید
از جفا گردید عباسم شهید
کار من شد گریه و ناله دگر
عمر من طی شد به درد و غم به سر
روز خوش دیگر به خود نادیدهام
چون کمان از داغها گردیدهام
از خدا من مرگ خود کردم طلب
جان من امشب رسیده چون به لب
میروم از غصه میگردم رها
میروم بینم رخ شیر خدا
میروم گردم دگر دور از محن
میروم بینم رخ امالحسن
میروم تا که ببینم من به عین
در جنان امشب گل روی حسین
-
قیمت
آن روز که آمدند و دیدند مرا
با قیمت عشقشان خریدند مرا
دیدند که در وجود من عباس است
از بهر حسین آفریدند مرا
-
احتضار
از خلد همی بوی گل یاس آید
جان از بدنم برون ز احساس آید
در حالت احتضار و جان کندن من
بر دیدن من حسین و عباس آید
-
نکهت
من نکهتی از بوی گل یاس شدم
اسطورۀ سوز و ساز و احساس شدم
ما بین فرشتگان دو عالم من
از روز ازل مادر عباس شدم
-
دیدۀ تر
روز و شب دیدۀ تر دارم من
منتظر بهر علمدارم من
چند روزی است کزو بیخبرم
از فراق و اَلمش خون جگرم
امی العباس
من رهآورد الست داورم
من امیرالمؤمنین را همسرم
خلقت من با مسمّا بوده است
صنع من سر معمّا بوده است
فخر دو عالم بود فخریهام
پور من بدر است و من بدریهام
من سعادتمند دو دنیا شدم
من کنیز حضرت زهرا شدم
افتخار عالمینم دادهاند
هر چه دارم از حسینم دادهاند
مهر زد دست خدایم بر جبین
امی العباس یا امّالبنین
سر بلندم در دو عالم بر نسا
پایدارم از ازل تا در جزا
مایۀ ایمان من حیدر بود
سایۀ او بر سرم افسر بود
هر چه دارم من از آن مرتضی است
این عنایات از عنایات خداست
منتخب کرد از قبائیلم مرا
آبرو داده مرا در قومها
من کلاف عشق حیدر ریستم
زیر چترش در دو دنیا زیستم
قلب من مملو از احساس بود
عشق من بر حیدر و عباس بود
عمر من با عشق حیدر سر گرفت
تا که از من چرخ پیر حیدر گرفت
خاک غم بر تارک من ریختند
با غم و غصه مرا آمیختند
خوش دلم بودی به عباس رشید
از جفا گردید عباسم شهید
کار من شد گریه و ناله دگر
عمر من طی شد به درد و غم به سر
روز خوش دیگر به خود نادیدهام
چون کمان از داغها گردیدهام
از خدا من مرگ خود کردم طلب
جان من امشب رسیده چون به لب
میروم از غصه میگردم رها
میروم بینم رخ شیر خدا
میروم گردم دگر دور از محن
میروم بینم رخ امالحسن
میروم تا که ببینم من به عین
در جنان امشب گل روی حسین