- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۰۷۵
- شماره مطلب: ۳۵۹۳
-
چاپ
دل غمین
منم امّالبنین و دل غمینم
غمین از داغ جانسوز بنینم
بقیع را زاشک خود دریا نمایم
به یاد کربلا غوغا نمایم
فلک چون شب سیه بنموده روزم
من از داغ عزیزانم بسوزم
عدو در کربلا محشر نموده
همه گلهای ما پرپر نموده
شنیدم دست عباسم ز پیکر
جدا کردند در پیش برادر
سر عباس من شقالقمر شد
حسین از ماتمش خونین جگر شد
دلم خون شد ز داغ نور عینم
به عباسم بنالم یا حسینم
کسی داغ دلم را گر بداند
مرا امّالبنین دیگر نخواند
«هنرور» هم پریشان و حزین است
غمین از غصّۀ امّالبنین است
دل غمین
منم امّالبنین و دل غمینم
غمین از داغ جانسوز بنینم
بقیع را زاشک خود دریا نمایم
به یاد کربلا غوغا نمایم
فلک چون شب سیه بنموده روزم
من از داغ عزیزانم بسوزم
عدو در کربلا محشر نموده
همه گلهای ما پرپر نموده
شنیدم دست عباسم ز پیکر
جدا کردند در پیش برادر
سر عباس من شقالقمر شد
حسین از ماتمش خونین جگر شد
دلم خون شد ز داغ نور عینم
به عباسم بنالم یا حسینم
کسی داغ دلم را گر بداند
مرا امّالبنین دیگر نخواند
«هنرور» هم پریشان و حزین است
غمین از غصّۀ امّالبنین است