- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
- بازدید: ۳۶۹۴
- شماره مطلب: ۳۵۸۱
-
چاپ
مادر وفا
سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو ای مریم چهار مسیح
سپهر نور فروز سه اختر و یک ماه
عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله
سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر
به عطر دامن عباس پرورت مادر
ادب به قیامت زهراییات قیام کند
وفا به غیرت عباس تو سلام کند
سلام زینب کبری و حضرت سجّاد
به خون پاک بنین تو پاک مادر باد
اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی
به چشم آل محمّد عزیز زهرایی
تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمهای
تو آسمان ادب را همیشه قائمهای
به نفس پاک محمد تو همدمی مادر
مسیح عشق و ادب را تو مریمی مادر
بهشت شیفتهی چار لالهی یاست
کلید بابالحوائج به دست عباست
مزار توست کنار مزار چار امام
که چار ماهِ تمامت به خون نشست تمام
سر ارادت این هفت آب به خاکت باد
چهار ام به فدای بنین پاکت باد
مگر به گوش پیام خدا ز غیب شنفت
که مادر اسم تو را از نخست فاطمه گفت
هزار قافله دل پای بست فرزندت
نشان بوسه مولا به دست فرزندت
تو جان پاکی و عباس پارهی تن تو
ستاره ریخته زهرا به ماه دامن تو
حسین را که بسی داشت در کنار شهید
به جز تو نیست کسی مادر چهار شهید
به چار ماه خود اشکی نریختی ز دو عین
گریستی به حسین و گریستی به حسین
اگر تو نام نبردی ز شاخهی یاست
گریست دیدهی زهرا برای عباست
الاتمام وجودت پر از نوای حسین
به گریه نایبه الزینبی برای حسین
روایت عطش کربلاست در اشکت
سلام گریهکنان حسین بر اشکت
سرود زخم گلوی حسین ورد لبت
خلوص زینب و عباس در نماز شبت
شبی که چشم حسین اوفتاد بر پسرت
فشاند نور ز خورشید چهره بر قمرت
نگاه نافذش اظهار کرد بیپرده
که بهر شیر خدا شیرِ شیر آورده
هر آنکه روی ورا دید این ندا سر داد
دوباره حضرت زهرا حسین دیگر زاد
تو مادر شهدا همسر علی هستی
هزار حیف غریبانه چشم خود بستی
خزان رسید چو بر برگ لالهی یاست
نبود جعفر و عثمان و عون و عباست
سپهر و مهر و مه و کوکبت کجا بودند
علی، حسین، حسن، زینبت کجا بودند
هماره ریخت به رخ از دو دیده یاقوتت
اگر بدوش غریبانه رفت تابوتت
دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود
دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود
تو داغدار شهید کنار علقمهای
همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمهای
نگه به خاطر ذرّیهی بتولم کن
مرا که «میثم» آلودهام قبولم کن
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
مادر وفا
سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو ای مریم چهار مسیح
سپهر نور فروز سه اختر و یک ماه
عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله
سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر
به عطر دامن عباس پرورت مادر
ادب به قیامت زهراییات قیام کند
وفا به غیرت عباس تو سلام کند
سلام زینب کبری و حضرت سجّاد
به خون پاک بنین تو پاک مادر باد
اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی
به چشم آل محمّد عزیز زهرایی
تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمهای
تو آسمان ادب را همیشه قائمهای
به نفس پاک محمد تو همدمی مادر
مسیح عشق و ادب را تو مریمی مادر
بهشت شیفتهی چار لالهی یاست
کلید بابالحوائج به دست عباست
مزار توست کنار مزار چار امام
که چار ماهِ تمامت به خون نشست تمام
سر ارادت این هفت آب به خاکت باد
چهار ام به فدای بنین پاکت باد
مگر به گوش پیام خدا ز غیب شنفت
که مادر اسم تو را از نخست فاطمه گفت
هزار قافله دل پای بست فرزندت
نشان بوسه مولا به دست فرزندت
تو جان پاکی و عباس پارهی تن تو
ستاره ریخته زهرا به ماه دامن تو
حسین را که بسی داشت در کنار شهید
به جز تو نیست کسی مادر چهار شهید
به چار ماه خود اشکی نریختی ز دو عین
گریستی به حسین و گریستی به حسین
اگر تو نام نبردی ز شاخهی یاست
گریست دیدهی زهرا برای عباست
الاتمام وجودت پر از نوای حسین
به گریه نایبه الزینبی برای حسین
روایت عطش کربلاست در اشکت
سلام گریهکنان حسین بر اشکت
سرود زخم گلوی حسین ورد لبت
خلوص زینب و عباس در نماز شبت
شبی که چشم حسین اوفتاد بر پسرت
فشاند نور ز خورشید چهره بر قمرت
نگاه نافذش اظهار کرد بیپرده
که بهر شیر خدا شیرِ شیر آورده
هر آنکه روی ورا دید این ندا سر داد
دوباره حضرت زهرا حسین دیگر زاد
تو مادر شهدا همسر علی هستی
هزار حیف غریبانه چشم خود بستی
خزان رسید چو بر برگ لالهی یاست
نبود جعفر و عثمان و عون و عباست
سپهر و مهر و مه و کوکبت کجا بودند
علی، حسین، حسن، زینبت کجا بودند
هماره ریخت به رخ از دو دیده یاقوتت
اگر بدوش غریبانه رفت تابوتت
دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود
دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود
تو داغدار شهید کنار علقمهای
همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمهای
نگه به خاطر ذرّیهی بتولم کن
مرا که «میثم» آلودهام قبولم کن