- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
- بازدید: ۲۰۹۵
- شماره مطلب: ۳۵۱۶
-
چاپ
همدم آه
من که اشک دیدگان را همچو دریا کردهام
سینه را سوزان ز داغ پور زهرا کردهام
بر سپهر دیدهام اختر فشانم روز و شب
ماه را قربانی خورشید طاها کردهام
گر چو بلبل همدم آه و فغانم روز و شب
شکوه از جور خزان با باغ گلها کردهام
من که باشم تا به زینب دم زنم از مادری
گر زنم خود را به کوی عشق رسوا کردهام
چون کنیزی حسینم بوده لوح افتخار
با فدایی کردن عباس امضا کردهام
گر شکافد تیغ چشم شوخ عباسم چه غم
بهر قربان حسین او را مهیّا کردهام
گر به راه دوست دستش از بدن گردد جدا
غم نباشد چون خود او را نام سقا کردهام
گر دوباره بشنوم صوت خوش امّالبنین
شکوه از گویندهی این نام زیبا کردهام
من چسان امّالبنینم گلشنم پرپر شده
روز خود را همچو شب از داغ ابنا کردهام
-
خاطر
تیغی که جدا دو دست عباسم کرد
دیدی که چه با خاطرِ حساسم کرد
این تیغ، مدینه با غلافی سنگین
نیلوفر پژمرده گل یاسم کرد
-
لقای مدینه
هر کس که بر لقای مدینه نمیرسد
بر گوش او ندای مدینه نمیرسد
بیمار آرزوی وصال مدینهام
یا رب چرا شفای مدینه نمیرسد
-
عزادار حسین
زمین و آسمان در شور و شین است
عجب شوری به پا در عالمین است
غم امّالبنین شد اخگر جان
عزای یک عزادار حسین است
همدم آه
من که اشک دیدگان را همچو دریا کردهام
سینه را سوزان ز داغ پور زهرا کردهام
بر سپهر دیدهام اختر فشانم روز و شب
ماه را قربانی خورشید طاها کردهام
گر چو بلبل همدم آه و فغانم روز و شب
شکوه از جور خزان با باغ گلها کردهام
من که باشم تا به زینب دم زنم از مادری
گر زنم خود را به کوی عشق رسوا کردهام
چون کنیزی حسینم بوده لوح افتخار
با فدایی کردن عباس امضا کردهام
گر شکافد تیغ چشم شوخ عباسم چه غم
بهر قربان حسین او را مهیّا کردهام
گر به راه دوست دستش از بدن گردد جدا
غم نباشد چون خود او را نام سقا کردهام
گر دوباره بشنوم صوت خوش امّالبنین
شکوه از گویندهی این نام زیبا کردهام
من چسان امّالبنینم گلشنم پرپر شده
روز خود را همچو شب از داغ ابنا کردهام