- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۰۷۶
- شماره مطلب: ۳۵۰۹
-
چاپ
خجل
جان فدای بدن بیکفنت عباسم
کی جدا کرده سرت را ز تنت عباسم
جانب علقمه افتاده روی خاک زمین
قطعه قطعه بدن یاسمنت عباسم
که ز شمشیر جنایت به روی خاک فکند
نازنین قامت لشکر شکنت عباسم
گشته منشق سر مهر افسرت از ضرب عمود
خون گرفته است لبان و دهنت عباسم
تشنه جان دادی و سقای یتیمان بودی
ای خجل آب حیات از سخنت عباسم
باصفا نیست گل و گلشن و فردوس برین
نزد گلخانهی خونین بدنت عباسم
همچنان پارهی قرآن ز بدن گشته جدا
دست و بازوی غضنفر شکنت عباسم
بنهاده است خدا تاج شفاعت به سرت
به تو بخشوده بهشت عدنت عباسم
خجل
جان فدای بدن بیکفنت عباسم
کی جدا کرده سرت را ز تنت عباسم
جانب علقمه افتاده روی خاک زمین
قطعه قطعه بدن یاسمنت عباسم
که ز شمشیر جنایت به روی خاک فکند
نازنین قامت لشکر شکنت عباسم
گشته منشق سر مهر افسرت از ضرب عمود
خون گرفته است لبان و دهنت عباسم
تشنه جان دادی و سقای یتیمان بودی
ای خجل آب حیات از سخنت عباسم
باصفا نیست گل و گلشن و فردوس برین
نزد گلخانهی خونین بدنت عباسم
همچنان پارهی قرآن ز بدن گشته جدا
دست و بازوی غضنفر شکنت عباسم
بنهاده است خدا تاج شفاعت به سرت
به تو بخشوده بهشت عدنت عباسم