- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۷۴۴
- شماره مطلب: ۳۵۰۷
-
چاپ
در سرای گل
خواهم ثنای حضرت امّالبنین کنم
دل آشنای حضرت امّالبنین کنم
خاکیام و به لطف خدا در مقام عشق
سر خاک پای حضرت امّالبنین کنم
دستش کریم بوده و من هم به این دلیل
دل را گدای حضرت امّالبنین کنم
گر عالم وجود به دستم بود ز عشق
عالم فدای حضرت امّالبنین کنم
من راهی مدینه نگشتم ولی خوشم
هر شب هوای حضرت امّالبنین کنم
در نینوا نشسته و خواهم که نالهای
در نینوای حضرت امّالبنین کنم
یا در سرای گل ز غمش گریهای روان
بر لالههای حضرت امّالبنین کنم
میخواستم بهانه کنم تا به شعر خود
نطقی برای حضرت امّالبنین کنم
این بسی بود که چون دل این «سوخته» دلم
پر از ولای حضرت امّالبنین کنم
در سرای گل
خواهم ثنای حضرت امّالبنین کنم
دل آشنای حضرت امّالبنین کنم
خاکیام و به لطف خدا در مقام عشق
سر خاک پای حضرت امّالبنین کنم
دستش کریم بوده و من هم به این دلیل
دل را گدای حضرت امّالبنین کنم
گر عالم وجود به دستم بود ز عشق
عالم فدای حضرت امّالبنین کنم
من راهی مدینه نگشتم ولی خوشم
هر شب هوای حضرت امّالبنین کنم
در نینوا نشسته و خواهم که نالهای
در نینوای حضرت امّالبنین کنم
یا در سرای گل ز غمش گریهای روان
بر لالههای حضرت امّالبنین کنم
میخواستم بهانه کنم تا به شعر خود
نطقی برای حضرت امّالبنین کنم
این بسی بود که چون دل این «سوخته» دلم
پر از ولای حضرت امّالبنین کنم