- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۸۰۰
- شماره مطلب: ۳۵۰۴
-
چاپ
عقد گوهر
دل زهرا به جنّت از غم امّالبنین سوزد
که چون شمعی ز داغ لالههای آتشین سوزد
در آن صحرا که سوزد آسمان از خاک سوزانش
دل شیعه به غمهای دل امّالبنین سوزد
بگرید آسمان بر او که صورت بر زمین دارد
در آن صحرا که چون پا میگذاری بر زمین سوزد
کنار چهار شکل قبر یاد چهار فرزندش
به یاد هر یک از داغ دل اندوهگین سوزد
که دیده در میان موج اشک و نالهی طوفان
صدف با این همه عقد گوهر در آستین سوزد؟
چو یادش آید از دستان در قنداقهی عباس
به یاد گریهی مولا امیرالمؤمنین سوزد
به یاد دیدهی خونین ز تیر زهرگین گرید
به یاد فرق منشق از عمود آهنین سوزد
ولی با این همه بهر حسین فاطمه نالد
چو یاد آرد چو تنها بود و بییار و معین سوزد
جهان را «رستگار» آتش زده داغ حسین آری
همین تنها نه زین ماتم دل امّالبنین سوزد
عقد گوهر
دل زهرا به جنّت از غم امّالبنین سوزد
که چون شمعی ز داغ لالههای آتشین سوزد
در آن صحرا که سوزد آسمان از خاک سوزانش
دل شیعه به غمهای دل امّالبنین سوزد
بگرید آسمان بر او که صورت بر زمین دارد
در آن صحرا که چون پا میگذاری بر زمین سوزد
کنار چهار شکل قبر یاد چهار فرزندش
به یاد هر یک از داغ دل اندوهگین سوزد
که دیده در میان موج اشک و نالهی طوفان
صدف با این همه عقد گوهر در آستین سوزد؟
چو یادش آید از دستان در قنداقهی عباس
به یاد گریهی مولا امیرالمؤمنین سوزد
به یاد دیدهی خونین ز تیر زهرگین گرید
به یاد فرق منشق از عمود آهنین سوزد
ولی با این همه بهر حسین فاطمه نالد
چو یاد آرد چو تنها بود و بییار و معین سوزد
جهان را «رستگار» آتش زده داغ حسین آری
همین تنها نه زین ماتم دل امّالبنین سوزد