- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
- بازدید: ۲۶۳۴
- شماره مطلب: ۳۴۶۹
-
چاپ
سفر به مدینه
این گدا سوی مدینه سفری میخواهد
تا بیاید حرمت راهبری میخواهد
زان نفسها که بر آن شامی گستاخ زدی
دل بیچاره من هم اثری میخواهد
حسنی میشود آن کس که حسینی باشد
کربلا خود ز مدینه ثمری میخواهد
ای که با دست خودت لقمه به سگ میدادی
هم غذا با تو شدن چشمتری میخواهد
بر قتیلالعبرات تو و زینب سوگند
گریه بر داغ تو چشم دگری میخواهد
گریه بر آن جگر پاره که در طشت بریخت
دل آواره و خون جگری میخواهد
مادرت گفته دعاگوی عزادار شماست
این مقامی است که فیض سحری میخواهد
-
دروازه، خرابه، کوچه و بزم یزید
الشام، همانجا که به ما بد کردند
بی غیرت و بی دین، همگی بی دردنددروازه، خرابه، کوچه و بزم یزید
هر چه که بگویی سرمان آوردند -
تو یادگار آخرین کربلایى
یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصۀ جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل، حجلۀ داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
-
غلام حیدر
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم
از ازل تا روز محشر ریزهخوار این درم
مرتضی خود گفته بابای من مسکین بُود
او بود بابا و زهرای مطهر مادرم
-
مثل ضریح شش گوشه
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
شبیه گنبد امام رضا میسازیم
سفر به مدینه
این گدا سوی مدینه سفری میخواهد
تا بیاید حرمت راهبری میخواهد
زان نفسها که بر آن شامی گستاخ زدی
دل بیچاره من هم اثری میخواهد
حسنی میشود آن کس که حسینی باشد
کربلا خود ز مدینه ثمری میخواهد
ای که با دست خودت لقمه به سگ میدادی
هم غذا با تو شدن چشمتری میخواهد
بر قتیلالعبرات تو و زینب سوگند
گریه بر داغ تو چشم دگری میخواهد
گریه بر آن جگر پاره که در طشت بریخت
دل آواره و خون جگری میخواهد
مادرت گفته دعاگوی عزادار شماست
این مقامی است که فیض سحری میخواهد