- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
- بازدید: ۶۲۹۲
- شماره مطلب: ۳۴۶۰
-
چاپ
قاری مشهور
سورۀ مستور روی نیزهها میبینمت
آیهِ والطور روی نیزهها میبینمت
منبر و رحلت چه شد؟ ای زادۀ ختم رسل
قاری مشهور! روی نیزهها میبینمت
چشم کور شهر را مبهوت نورت کردهای
نور ربالنور، روی نیزهها میبینمت
نیزه از خون گلویت جرعهای زد، مست شد
خوشۀ انگور! روی نیزهها میبینمت
زینبم، موسیِ شبگرد بیابان غمت
شمس کوه طور روی نیزهها میبینمت
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
قاری مشهور
سورۀ مستور روی نیزهها میبینمت
آیهِ والطور روی نیزهها میبینمت
منبر و رحلت چه شد؟ ای زادۀ ختم رسل
قاری مشهور! روی نیزهها میبینمت
چشم کور شهر را مبهوت نورت کردهای
نور ربالنور، روی نیزهها میبینمت
نیزه از خون گلویت جرعهای زد، مست شد
خوشۀ انگور! روی نیزهها میبینمت
زینبم، موسیِ شبگرد بیابان غمت
شمس کوه طور روی نیزهها میبینمت