- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
- بازدید: ۲۵۱۸
- شماره مطلب: ۳۴۴۴
-
چاپ
راضی شدی؟
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب
از این به بعد و بعد از این آواره زینب
باید خودت یاری کنی، ورنه محال است
بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب
خون گلویت را کسی تا آسمان برد
پیراهن و عمامهات را این و آن برد
آیا نگفتم در بیاور خاتمت را؟
راضی شدی؟ انگشترت را ساربان برد
گفتند که پیراهنت را میکشیدند
تصویر غارت کردنت را میکشیدند
نه اینکه نیزه به تنت میریخت دشمن
بلکه به نیزهها تنت را میکشیدند
رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود
رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟
تا آن زمانی که به یادم هست داداش
وقتی که میرفتی تنت پیراهنی بود
رفتی که اشک خواهرت را دربیاری
بغض گلوی دخترت را دربیاری
آیا نمیشد ای سلیمان زمانه
قبل از سفر انگشترت را دربیاری؟
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
راضی شدی؟
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب
از این به بعد و بعد از این آواره زینب
باید خودت یاری کنی، ورنه محال است
بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب
خون گلویت را کسی تا آسمان برد
پیراهن و عمامهات را این و آن برد
آیا نگفتم در بیاور خاتمت را؟
راضی شدی؟ انگشترت را ساربان برد
گفتند که پیراهنت را میکشیدند
تصویر غارت کردنت را میکشیدند
نه اینکه نیزه به تنت میریخت دشمن
بلکه به نیزهها تنت را میکشیدند
رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود
رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟
تا آن زمانی که به یادم هست داداش
وقتی که میرفتی تنت پیراهنی بود
رفتی که اشک خواهرت را دربیاری
بغض گلوی دخترت را دربیاری
آیا نمیشد ای سلیمان زمانه
قبل از سفر انگشترت را دربیاری؟