- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
- بازدید: ۱۱۰۳
- شماره مطلب: ۳۴۴۱
-
چاپ
افسوس
من آب روانم ای علمدار
من مایۀ جانم ای علمدار
شرمنده ز روی ماه اصغر
در هر دو جهانم ای علمدار
تو عزت و آبروم دادی
ای نام و نشانم ای علمدار
چون تشنه تو رفتی از کنارم
در آه و فغانم ای علمدار
بعد تو به سنگ میزنم سر
چون سیر ز جانم ای علمدار
ای آب بقا سرشک چشمت
من تشۀ آنم ای علمدار
هم دل ز کفم ربودی عباس
هم تاب و توانم ای علمدار
افسوس نشد که بر لبانت
یک بوسه نشانم ای علمدار
تنها تو نِئی به فکر اطفال
من هم نگرانم ای علمدار
-
دلتنگ کاظمین
با یاد شما به شور و شینم هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم هر شب
در فکر غریبی تو هستم هر روز
گریهکن روضۀ حسینم هر شب
-
اوج مصیبت
ما در غم و محنت تو گفتیم حسین
با گریه به غربت تو گفتیم حسین
وقتی که شنیدیم تو هم لب تشنه
در اوج مصیبت تو، گفتیم حسین
-
اما...
تو را غرق محن کردند، اما...
غریبت در وطن کردند، اما...
غریبانه تو جان دادی، ولیکن
تو را غسل و کفن کردند، اما...
-
نوکری
تا از می و بادۀ تو مستم، هستم
تا رشتۀ دل را به تو بستم، هستم
من زندگیام بسته به این نوکری است
تا نوکر مادر تو هستم، هستم
افسوس
من آب روانم ای علمدار
من مایۀ جانم ای علمدار
شرمنده ز روی ماه اصغر
در هر دو جهانم ای علمدار
تو عزت و آبروم دادی
ای نام و نشانم ای علمدار
چون تشنه تو رفتی از کنارم
در آه و فغانم ای علمدار
بعد تو به سنگ میزنم سر
چون سیر ز جانم ای علمدار
ای آب بقا سرشک چشمت
من تشۀ آنم ای علمدار
هم دل ز کفم ربودی عباس
هم تاب و توانم ای علمدار
افسوس نشد که بر لبانت
یک بوسه نشانم ای علمدار
تنها تو نِئی به فکر اطفال
من هم نگرانم ای علمدار