- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
- بازدید: ۱۸۷۹
- شماره مطلب: ۳۳۸۷
-
چاپ
نگاه کن
حالا که آمدی جگرم را نگاه کن
ته ماندههای بال و پرم را نگاه کن
پیش از سلام کردن و احوالپرسیام
قاب سیاه چشم ترم را نگاه کن
رنگی به چهره دارم اگر ای عزیز من
خون لختههای دور سرم را نگاه کن
گر آن غروب، غارت آتش ندیدهای
امروز پای شعلهورم را نگاه کن
از معجر شکسته و چادر نماز من
گل جامۀ بنفشهترم را نگاه کن
من مثل تو فراق برادر کشیدهام
خم گشته است، این کمرم را نگاه کن
باور نمیکنی که چه رفته به معجرم
این گیسوان مختصرم را نگاه کن
-
ز کرب و بلاست عطر و بویی که داریم
به دریا رود آب جویی که داریم
به می میرسد این سبویی که داریم
میسّر نگردد به بال «وبالی»
هوای پریدن به کویی که داریم
-
دریاب مرا در غم سالار شهیدان
ای واسط فیض دو سرا! آجرکالله
وی حجّت حق، صاحب عزا! آجرکالله
با نالۀ زهراست عجین سوز صدایت
همنالۀ امّالنّجبا! آجرکالله
-
کوچهگرد غریب
اینجا رسیدهام که مرا مبتلا کنی
بر حال و روز نائب خود چشم وا کنی
ای دلبر غریب، مبادا که لحظهای
بر وعدههای کوفیشان اعتنا کنی
-
یک کاروان دل
یک کاروان دل، همره دلبر رسیده
زینب بیا که منزل آخر رسیده
یاران فرود آئید، این وادی طور است
وعده ز سوی حضرت داور رسیده
نگاه کن
حالا که آمدی جگرم را نگاه کن
ته ماندههای بال و پرم را نگاه کن
پیش از سلام کردن و احوالپرسیام
قاب سیاه چشم ترم را نگاه کن
رنگی به چهره دارم اگر ای عزیز من
خون لختههای دور سرم را نگاه کن
گر آن غروب، غارت آتش ندیدهای
امروز پای شعلهورم را نگاه کن
از معجر شکسته و چادر نماز من
گل جامۀ بنفشهترم را نگاه کن
من مثل تو فراق برادر کشیدهام
خم گشته است، این کمرم را نگاه کن
باور نمیکنی که چه رفته به معجرم
این گیسوان مختصرم را نگاه کن