- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
- بازدید: ۲۴۹۲
- شماره مطلب: ۳۳۷۷
-
چاپ
سنگواره
سردار سرشکستۀ دارالعمارهام
آید اذان مغرب غم از منارهام
گفتم بیا حسین، زبانم بریده باد
با این گناه لایق نار و شرارهام
با دستهای بسته مگر میشود چه کرد؟
شوریدهوار منتظر راه چارهام
شاید نسیم حرف دلم را به او رساند
شاید تمام شد هدف نیمه کارهام
شد دانههای اشک غرورم جریحهدار
تسبیح یکصد و دهمین استخارهام
وقت حسین گفتن من کوفیان چرا؟
با مشت میزنید به لبهای پارهام
عاشقترین سفیرم و در حیرتم چرا؟
در آسمان شهر شما بیستارهام
کوری چشمتان سر دروازه، روی دار
زخمیترین بدون سر خوشقوارهام
حرف صریح من به دلی کارگر نشد
دنبال یک رباعی پر استعارهام
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
سنگواره
سردار سرشکستۀ دارالعمارهام
آید اذان مغرب غم از منارهام
گفتم بیا حسین، زبانم بریده باد
با این گناه لایق نار و شرارهام
با دستهای بسته مگر میشود چه کرد؟
شوریدهوار منتظر راه چارهام
شاید نسیم حرف دلم را به او رساند
شاید تمام شد هدف نیمه کارهام
شد دانههای اشک غرورم جریحهدار
تسبیح یکصد و دهمین استخارهام
وقت حسین گفتن من کوفیان چرا؟
با مشت میزنید به لبهای پارهام
عاشقترین سفیرم و در حیرتم چرا؟
در آسمان شهر شما بیستارهام
کوری چشمتان سر دروازه، روی دار
زخمیترین بدون سر خوشقوارهام
حرف صریح من به دلی کارگر نشد
دنبال یک رباعی پر استعارهام