- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۴
- بازدید: ۳۲۰۴
- شماره مطلب: ۳۳۶۶
-
چاپ
زیارتگاه
ای محاسنت خونین، داغ کربلا دارم
از هجوم غمهایت همچو نی، نوا دارم
گر چه بینوا هستم، دل به نینوا بستم
دلبرا تهیدستم، میل نینوا دارم
ناله میکنم هر شب، گریه میکنم هر روز
روز و شب چو دلدارم حالت بکا دارم
خاک تربتت درمان، درد غربتت سوزان
چون شود لبم خندان؟ از غمت حیا دارم
چون ازل تو را دیدم، با غم تو نالیدم
همنشینی از آنجا با فرشتهها دارم
تو معلم جانی، ترجمان قرآنی
تا که خطبه میخوانی، با تو ماجرا دارم
میل کاروان دارم، چون تو همزبان دارم
در دلم فغان دارم، بر لبم دعا دارم
ای شکسته دندانت، ذاکرت پریشانت
در حریم چشمانت، چشمۀ بقا دارم
ای به نیزه روز و شب، ذکر مادرت بر لب
روضهخوان تو زینب، من کجا بها دارم؟
ای به نیزۀ صیاد، زلف خستهات بر باد
کی بری مرا از یاد؟ من فقط تو را دارم
ای مه غبارآلود، سایهات نگردد کم
زیر رقص گیسویت، پرچم عزا دارم
جان و تن چو بخشیدی، هر کجا درخشیدی
روی نیزه خورشیدی، یار سر جدا دارم
هیئتت زیارتگاه، روضههای تو جانکاه
دورم از حرم اما، جز حرم کجا دارم؟
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
زیارتگاه
ای محاسنت خونین، داغ کربلا دارم
از هجوم غمهایت همچو نی، نوا دارم
گر چه بینوا هستم، دل به نینوا بستم
دلبرا تهیدستم، میل نینوا دارم
ناله میکنم هر شب، گریه میکنم هر روز
روز و شب چو دلدارم حالت بکا دارم
خاک تربتت درمان، درد غربتت سوزان
چون شود لبم خندان؟ از غمت حیا دارم
چون ازل تو را دیدم، با غم تو نالیدم
همنشینی از آنجا با فرشتهها دارم
تو معلم جانی، ترجمان قرآنی
تا که خطبه میخوانی، با تو ماجرا دارم
میل کاروان دارم، چون تو همزبان دارم
در دلم فغان دارم، بر لبم دعا دارم
ای شکسته دندانت، ذاکرت پریشانت
در حریم چشمانت، چشمۀ بقا دارم
ای به نیزه روز و شب، ذکر مادرت بر لب
روضهخوان تو زینب، من کجا بها دارم؟
ای به نیزۀ صیاد، زلف خستهات بر باد
کی بری مرا از یاد؟ من فقط تو را دارم
ای مه غبارآلود، سایهات نگردد کم
زیر رقص گیسویت، پرچم عزا دارم
جان و تن چو بخشیدی، هر کجا درخشیدی
روی نیزه خورشیدی، یار سر جدا دارم
هیئتت زیارتگاه، روضههای تو جانکاه
دورم از حرم اما، جز حرم کجا دارم؟