مشخصات شعر

باز ورق

«همیشه» باز ورق خورد رو به زن این بار

پر از شرافت غمگین‌تر شدن این بار

 

همیشه‌ای که سیاه و سپید را ...

برگشت

به سمت خیمۀ چشمان گرم زن این بار

 

قرار بود از اول که سهم زینب هم

میان باد بپاشند بی‌کفن این بار

 

دو تن که حسرت باران میانشان پر بود

یکی شدند و سرودند: ما، نه! من این بار

 

غزل، غزل به حریم دوباره‌ها رفتند

به سمت قافیه با واژۀ بدن این بار

 

زبان به باد نهادند و تیغ رو به جنون

پر از تصور مردان صف‌شکن این بار

 

همیشه رو به سکوت از خودش تهی شد و گفت

مبارک است تو را زینب این دو تن این بار

 

باز ورق

«همیشه» باز ورق خورد رو به زن این بار

پر از شرافت غمگین‌تر شدن این بار

 

همیشه‌ای که سیاه و سپید را ...

برگشت

به سمت خیمۀ چشمان گرم زن این بار

 

قرار بود از اول که سهم زینب هم

میان باد بپاشند بی‌کفن این بار

 

دو تن که حسرت باران میانشان پر بود

یکی شدند و سرودند: ما، نه! من این بار

 

غزل، غزل به حریم دوباره‌ها رفتند

به سمت قافیه با واژۀ بدن این بار

 

زبان به باد نهادند و تیغ رو به جنون

پر از تصور مردان صف‌شکن این بار

 

همیشه رو به سکوت از خودش تهی شد و گفت

مبارک است تو را زینب این دو تن این بار

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×