به دست‌هایمان نگاه نکن
که خالی‌تر از خیال کودکانی‌ست
که زبان باز نکرده‌اند
این دست‌ها
امتداد دائم دست‌هایی‌ست
که سال‌ها قبل
نجابت بوریا را
به کابوس‌های بلند کاخ‌های شام
نشانه رفته‌اند
مادر!
ما را از پشت اشک بی‌شکایت
و کتیبه‌های بی‌تاب استغاثه‌هات
آزاد کن
بگذار تمام فصل‌ها
و فاصله‌های تاریخ
خطی از سهم تو بگیرند
و هیأت تمام پیامبران
و پیام‌آوران جهان
خلاصۀ همین توفان مهربانی باشند
که در میدانگاه نگاهت
تعزیه می‌خوانند و
تازیانه می‌خورند
این دست‌ها
داستان ساده‌ای هم که نباشند
می‌توانند گاهِ نگاه خورشید را
به میدانی بکشانند
که دو بیت از عاشقانه‌های تو را
به سرودن گرفته است
بگذار آن قدم‌های عاشق
یک بار هم بهشت را
به آغوش‌های شاد ما بیاورد
بگذار داستانمان
کوتاه باشد
اما
شاعران جهان
گاهی به جای ایستادگی‌ها
و خستگی‌هات
تو را
با لبخندهای رضایت و
التماس‌های سادۀ ما
به حماسه‌ها بکشانند
و برای هزارمین بار
در شعرشان شهیدت کنند
به دست‌هایمان نگاه نکن
که خالی‌تر از خیال کودکانی‌ست
که زبان باز نکرده‌اند
این دست‌ها
امتداد دائم دست‌هایی‌ست
که سال‌ها قبل
نجابت بوریا را
به کابوس‌های بلند کاخ‌های شام
نشانه رفته‌اند
مادر!
ما را از پشت اشک بی‌شکایت
و کتیبه‌های بی‌تاب استغاثه‌هات
آزاد کن
بگذار تمام فصل‌ها
و فاصله‌های تاریخ
خطی از سهم تو بگیرند
و هیأت تمام پیامبران
و پیام‌آوران جهان
خلاصۀ همین توفان مهربانی باشند
که در میدانگاه نگاهت
تعزیه می‌خوانند و
تازیانه می‌خورند
این دست‌ها
داستان ساده‌ای هم که نباشند
می‌توانند گاهِ نگاه خورشید را
به میدانی بکشانند
که دو بیت از عاشقانه‌های تو را
به سرودن گرفته است
بگذار آن قدم‌های عاشق
یک بار هم بهشت را
به آغوش‌های شاد ما بیاورد
بگذار داستانمان
کوتاه باشد
اما
شاعران جهان
گاهی به جای ایستادگی‌ها
و خستگی‌هات
تو را
با لبخندهای رضایت و
التماس‌های سادۀ ما
به حماسه‌ها بکشانند
و برای هزارمین بار
در شعرشان شهیدت کنند
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
