- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۴/۰۳
- بازدید: ۲۷۷۷
- شماره مطلب: ۳۲۴
-
چاپ
اولین آرزویم هست همانی باشم...
هر که با خاک درت کام لبش بردارد
از همان کودکیش چشم به کوثر دارد
اولین آرزویم هست همانی باشم
که به لب، نام تو تا لحظۀ آخر دارد
چندصد حج پیادست ثواب آنکه
قصد پابوسی ششگوش تو در سر دارد
پادشاهان همه مبهوت جمالت گویند
این چه شاهی است مگر این همه لشگر دارد؟
-
یعقوبهای چشم من از دست رفتهاند
هر روز پای هر محنت گریه میکنم
بر هر هزار زخم تنت گریه میکنم
با نوحههای هر شب تو گریه میکنم
با روضههای دل شکنت گریه میکنم
-
هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است
ای که جز خانۀ تو، خلوت ما نیست که نیست
هر چه گشتیم در این میکده جا نیست که نیست
من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک
جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست
-
میوۀ پیوند
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسهای چون قند چیز دیگری ست -
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
اولین آرزویم هست همانی باشم...
هر که با خاک درت کام لبش بردارد
از همان کودکیش چشم به کوثر دارد
اولین آرزویم هست همانی باشم
که به لب، نام تو تا لحظۀ آخر دارد
چندصد حج پیادست ثواب آنکه
قصد پابوسی ششگوش تو در سر دارد
پادشاهان همه مبهوت جمالت گویند
این چه شاهی است مگر این همه لشگر دارد؟