- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
- بازدید: ۹۵۰
- شماره مطلب: ۳۱۹۴
-
چاپ
وصل نیست
کل اعضای تو بر یکدیگر از رو وصل نیست
بس که از هم ریختی این سو به آن سو وصل نیست
پوست بر انگشت، انگشتان رنجورت به دست
دست بر آرنج و آرنجت به بازو وصل نیست
بیش از اینها زخم داری، از که پنهان میکنی
مثل دریایی و دریا هم به یک جو وصل نیست
میتواند رد شود از زلف تو دست نسیم
چون که دیگر در سرت گیسو به گیسو وصل نیست
اینکه اینسان چهرهاش مانند عباس علیست
پس چرا در صورتش ابرو به ابرو وصل نیست
با چه پایی آمدی سوی حرم، من در تنت
هر چه دقت میکنم پایی به زانو وصل نیست
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
وصل نیست
کل اعضای تو بر یکدیگر از رو وصل نیست
بس که از هم ریختی این سو به آن سو وصل نیست
پوست بر انگشت، انگشتان رنجورت به دست
دست بر آرنج و آرنجت به بازو وصل نیست
بیش از اینها زخم داری، از که پنهان میکنی
مثل دریایی و دریا هم به یک جو وصل نیست
میتواند رد شود از زلف تو دست نسیم
چون که دیگر در سرت گیسو به گیسو وصل نیست
اینکه اینسان چهرهاش مانند عباس علیست
پس چرا در صورتش ابرو به ابرو وصل نیست
با چه پایی آمدی سوی حرم، من در تنت
هر چه دقت میکنم پایی به زانو وصل نیست