- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
- بازدید: ۷۹۴۱
- شماره مطلب: ۳۱۱
-
چاپ
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد (برای میلاد سیدالشهدا علیهالسلام)
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
بر سرش سایۀ آرامش طوبا دارد
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد
آدم تو شدهام با تو سرافراز شدم
یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم
چه کسی گفت پریشان نشدن خوبتر است
مدیون لب جانان نشدن خوبتر است
دم به دم گریهی باران نشدن خوبتر است
ظرف یک ثانیه طوفان نشدن خوبتر است
هرکسی گفته غم نام ترا نشنیده
حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده
قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد
یعنی از معجزهات کوثر دیگر آمد
بر سر بال و پر سوختهها پر آمد
شاه از در نرسید، این همه نوکر آمد
دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند
سر روی آینۀ تربت راهت دارند
ما که هستیم، تو را قلب خدا میخواهد
خوبها هیچ، که هر بی سر و پا میخواهد
اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد
پشت در هم بروی باز گدا میخواهد
چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند
وای یکبار شده یار خطابش بکند
ای مناجات پر از عاطفههای عرفه
دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه
تا که شرمنده شود جای به جای عرفه
از صدای سخن عشق دعای عرفه
خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم
یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم
من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم؟
دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم؟
از ازل خدمت تو شد سر و کارم چه کنم؟
تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم؟
همه اجداد من آوارۀ آل تو شدند
یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند
وسط روز دهم زمزمۀ باران بود
جنگ بین همۀ کفر و همه ایمان بود
کار تو منجی انسانیت انسان بود
کار تو کار نبوده ست که کارستان بود
نور حق از افق خاک تو در میآید
فقط از دست تو این معجزه بر میآید
داغ چشمان تو گلهای معطر داده
کربلا سوخت ولی از نفست بر داده
دستهایت به خدا اکبر و اصغر داده
به سر نیزه بی حوصله هم سر داده
سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست؟
هیچ کس پیش تو محبوبتر از زینب نیست
سر به زیرند پس از بی سریت گردنها
بعد عریانی تو وای به پیراهنها
خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها
تف بر این زندگی مرده، به این آهنها
بعد تو هیچ نداریم، علم را بفرست
منتقم، صاحب آن تیغ دو دم را بفرست
-
رزق اشک
چشمی که رزق اشک جاری را ببیند
قطعاً بهشت رستگاری را ببیندعمر شکوفه، از خودش تا میوۀ خوب
باید که باران بهاری را ببیند -
با چشمهای غیرت سقّا
زرد و کبود و سرخ شد اما هنوز هم
دارد عزای دیدن بابا هنوز هم
تا تاول دوبارهای از راه میرسد
با گریه آه میکشد آن را هنوز هم -
عرش مال تو شد
رسید وقت رسیدن به ضربههای کسی
شکست حنجـره اما به زیر پای کسیآهای خنجـر کهنه! نمیشود نبری؟
نمیشود که بمیرد کسی به جای کسی؟ -
واقعاً؟!
تا سحر مانده تو خورشید درخشان شدهای؟
گل آغوش من سوخته دامان شدهای؟
مادرم تاب ندارم که ببینم خاری
رفته در پات و کمی غمزده از آن شدهای
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد (برای میلاد سیدالشهدا علیهالسلام)
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
بر سرش سایۀ آرامش طوبا دارد
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد
آدم تو شدهام با تو سرافراز شدم
یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم
چه کسی گفت پریشان نشدن خوبتر است
مدیون لب جانان نشدن خوبتر است
دم به دم گریهی باران نشدن خوبتر است
ظرف یک ثانیه طوفان نشدن خوبتر است
هرکسی گفته غم نام ترا نشنیده
حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده
قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد
یعنی از معجزهات کوثر دیگر آمد
بر سر بال و پر سوختهها پر آمد
شاه از در نرسید، این همه نوکر آمد
دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند
سر روی آینۀ تربت راهت دارند
ما که هستیم، تو را قلب خدا میخواهد
خوبها هیچ، که هر بی سر و پا میخواهد
اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد
پشت در هم بروی باز گدا میخواهد
چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند
وای یکبار شده یار خطابش بکند
ای مناجات پر از عاطفههای عرفه
دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه
تا که شرمنده شود جای به جای عرفه
از صدای سخن عشق دعای عرفه
خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم
یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم
من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم؟
دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم؟
از ازل خدمت تو شد سر و کارم چه کنم؟
تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم؟
همه اجداد من آوارۀ آل تو شدند
یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند
وسط روز دهم زمزمۀ باران بود
جنگ بین همۀ کفر و همه ایمان بود
کار تو منجی انسانیت انسان بود
کار تو کار نبوده ست که کارستان بود
نور حق از افق خاک تو در میآید
فقط از دست تو این معجزه بر میآید
داغ چشمان تو گلهای معطر داده
کربلا سوخت ولی از نفست بر داده
دستهایت به خدا اکبر و اصغر داده
به سر نیزه بی حوصله هم سر داده
سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست؟
هیچ کس پیش تو محبوبتر از زینب نیست
سر به زیرند پس از بی سریت گردنها
بعد عریانی تو وای به پیراهنها
خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها
تف بر این زندگی مرده، به این آهنها
بعد تو هیچ نداریم، علم را بفرست
منتقم، صاحب آن تیغ دو دم را بفرست
بسیاردلنشین بود
عالی بود
بسیار زیبا