- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۸
- بازدید: ۱۰۶۴
- شماره مطلب: ۳۰۹۵
-
چاپ
گل در آیینه
تو لب تشنهترینی، نازنینم!
بیا تا از نگاهت گُل بچینم
در اوجِ خلسهای نزدیکِ نزدیک
کمی آنسوتر از اینسوی تاریک
ورای تشنهکامی مانده، ای ماه!
تو را پیغمبر گل چشم در راه
بجنگ و خصم را زیر و زِبَر کن!
عطش را بیشتر کن! بیشتر کن!
گلِ من! تشنهلبْ دیدار خوشتر!
تبسُّم با لبانِ یار خوشتر!
تو آن کوثر سرشتی تشنهتر باش!
برو، با لالهرویان همسفر باش!
-
دلاویز
خیابان در خیابان داغ جاریست
زمین و آسمان در سوگواریست
بخوان، ای نوحهخوان! از داغ زهرا
که تاراج خزان شد باغ زهرا
-
سوگند و صدا
قسم میخوردم به آن سردارِ بیسر
که از خونش شده کوثر معطّر
قسم خوردم به آن دست بریده
که دنیا مثلِ او هرگز ندیده
-
نوای نینوا
بیا، بشنو نوای نینوا را
بسوز اسطورهها، افسانهها را
حقیقت نیست در آواز آنان
طریقت نیست در پروازِ آنان
-
هیهات!
حسین و اختیار ننگ؟ ... هیهات!
تبسُّم در غبارِ ننگ؟ ... هیهات!
ستم را یاوری کردن تباهیست
ستمکاری سیاهی، روسیاهیست
گل در آیینه
تو لب تشنهترینی، نازنینم!
بیا تا از نگاهت گُل بچینم
در اوجِ خلسهای نزدیکِ نزدیک
کمی آنسوتر از اینسوی تاریک
ورای تشنهکامی مانده، ای ماه!
تو را پیغمبر گل چشم در راه
بجنگ و خصم را زیر و زِبَر کن!
عطش را بیشتر کن! بیشتر کن!
گلِ من! تشنهلبْ دیدار خوشتر!
تبسُّم با لبانِ یار خوشتر!
تو آن کوثر سرشتی تشنهتر باش!
برو، با لالهرویان همسفر باش!