مشخصات شعر

گل در آیینه

تو لب تشنه‌ترینی، نازنینم!

بیا تا از نگاهت گُل بچینم

 

در اوجِ خلسه‌ای نزدیکِ نزدیک

کمی آن‌سوتر از این‌سوی تاریک

 

ورای تشنه‌کامی مانده، ای ماه!

تو را پیغمبر گل چشم در راه

 

بجنگ و خصم را زیر و زِبَر کن!

عطش را بیش‌تر کن! بیش‌تر کن!

 

گلِ من! تشنه‌لبْ دیدار خوش‌تر!

تبسُّم با لبانِ یار خوش‌تر!

 

تو آن کوثر سرشتی  تشنه‌تر باش!

برو، با لاله‌رویان  همسفر باش!

 

گل در آیینه

تو لب تشنه‌ترینی، نازنینم!

بیا تا از نگاهت گُل بچینم

 

در اوجِ خلسه‌ای نزدیکِ نزدیک

کمی آن‌سوتر از این‌سوی تاریک

 

ورای تشنه‌کامی مانده، ای ماه!

تو را پیغمبر گل چشم در راه

 

بجنگ و خصم را زیر و زِبَر کن!

عطش را بیش‌تر کن! بیش‌تر کن!

 

گلِ من! تشنه‌لبْ دیدار خوش‌تر!

تبسُّم با لبانِ یار خوش‌تر!

 

تو آن کوثر سرشتی  تشنه‌تر باش!

برو، با لاله‌رویان  همسفر باش!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×