مشخصات شعر

ماهِ ماهان

تو بی‌پایانی، ای آغازِ آغاز!

به دست تو هزاران راه شد باز

 

در آن هنگامه گم شد دست‌هایت

به جای دست آمد بالِ پرواز

 

چه تعبیر بدی! «گم شد» روا نیست

به حقِّ حق که پیداتر شد ابراز

 

درِ اعجاز را هر چند بستند

دمید از دست‌هایت باز اعجاز

 

فدای شورِ دست‌افشانی تو!

چه دستانیِ غزل‌سوز و غزل‌ساز!

 

شده آن دست آغوشِ خداوند

بخوان! عاشق‌ترم کُن! ای گلِ ناز

 

به راهِ عشق دست و پا اضافی‌ست

چنین است عاشقان! معنای ایجاز

 

اگر چه دست‌های تو بُریده‌ست

چنان سرشارْ دستانی که دیده‌ست

 

به خاک افتاد امّا سبز برخاست

نگارا! دست تو پیغمبر ماست

 

اگر از شش جهت ماتم ببارد

به دستانت دلِ من تکیه دارد

 

***

 

صفا را اوّل و آخر تویی، تو

عزیزِ ساقیِ کوثر، تویی، تو

 

تو دلْپروردۀ اُمّ‌البنینی

میان عاشقان عاشق‌ترینی

 

مَهِ ماهانی و خورشید نابی

تو آن دُردانه توحید نابی

 

دلاور مرد! رشک بیدلانی

تو معشوقِ شهیدانِ جهانی

 

ابوالفضلا! دلیل راه من باش!

من آن گم کرده راهم، ماهِ من باش!

 

ماهِ ماهان

تو بی‌پایانی، ای آغازِ آغاز!

به دست تو هزاران راه شد باز

 

در آن هنگامه گم شد دست‌هایت

به جای دست آمد بالِ پرواز

 

چه تعبیر بدی! «گم شد» روا نیست

به حقِّ حق که پیداتر شد ابراز

 

درِ اعجاز را هر چند بستند

دمید از دست‌هایت باز اعجاز

 

فدای شورِ دست‌افشانی تو!

چه دستانیِ غزل‌سوز و غزل‌ساز!

 

شده آن دست آغوشِ خداوند

بخوان! عاشق‌ترم کُن! ای گلِ ناز

 

به راهِ عشق دست و پا اضافی‌ست

چنین است عاشقان! معنای ایجاز

 

اگر چه دست‌های تو بُریده‌ست

چنان سرشارْ دستانی که دیده‌ست

 

به خاک افتاد امّا سبز برخاست

نگارا! دست تو پیغمبر ماست

 

اگر از شش جهت ماتم ببارد

به دستانت دلِ من تکیه دارد

 

***

 

صفا را اوّل و آخر تویی، تو

عزیزِ ساقیِ کوثر، تویی، تو

 

تو دلْپروردۀ اُمّ‌البنینی

میان عاشقان عاشق‌ترینی

 

مَهِ ماهانی و خورشید نابی

تو آن دُردانه توحید نابی

 

دلاور مرد! رشک بیدلانی

تو معشوقِ شهیدانِ جهانی

 

ابوالفضلا! دلیل راه من باش!

من آن گم کرده راهم، ماهِ من باش!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×