- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
- بازدید: ۷۰۰۴
- شماره مطلب: ۳۰۲
-
چاپ
زبان حال حضرت زینب با مادر پهلو شکسته (سلام الله علیهما)
دیگر در آسمان امیدم ستاره نیست
انگار جز یتیم شدن راه چاره نیست
حالا که عازم سفری پس مرا ببر
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
معجر ز چهره باز کن امشب که بعد از این
فرصت برای دیدن رویت دوباره نیست
جای سلام پلک به هم میزنی چرا؟
راهی برای حرف زدن جز اشاره نیست؟
این یادگارها که به من هدیه میدهی
در بینشان چرا اثر از گوشواره نیست؟
معلوم شد چرا ز کفنها یکی کم است
سهمی برای آن بدن پاره پاره نیست
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
زبان حال حضرت زینب با مادر پهلو شکسته (سلام الله علیهما)
دیگر در آسمان امیدم ستاره نیست
انگار جز یتیم شدن راه چاره نیست
حالا که عازم سفری پس مرا ببر
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
معجر ز چهره باز کن امشب که بعد از این
فرصت برای دیدن رویت دوباره نیست
جای سلام پلک به هم میزنی چرا؟
راهی برای حرف زدن جز اشاره نیست؟
این یادگارها که به من هدیه میدهی
در بینشان چرا اثر از گوشواره نیست؟
معلوم شد چرا ز کفنها یکی کم است
سهمی برای آن بدن پاره پاره نیست