- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۱۶۹۵
- شماره مطلب: ۳۰۱۶
-
چاپ
غیرت عشق
جمال حق ز سر تا پاست عبّاس
به یکتایی قسم، یکتاست عبّاس
اگر چه زادهی اُمّالبنین است
ولیکن مادرش زهراست، عبّاس
خدا داند که از روز ولادت
امام خویش را میخواست عبّاس
عَلَم در دست، مشک آب بر دوش
که هم سردار و هم سقّاست عبّاس
بنازم غیرت عشق و وفا را
که عطشان بر لب دریاست عبّاس
هنوز از تشنهکامان، شرمگین است
از آن در علقمه تنهاست عبّاس
نه در دنیا بود بابالحوائج
شفیع خلق در عقبیست عبّاس
چه باک از شعلههای خشم دوزخ
که در محشر، پناه ماست عبّاس
شفیعان چون به محشر روی آرند
بریده دست او همراه دارند
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
غیرت عشق
جمال حق ز سر تا پاست عبّاس
به یکتایی قسم، یکتاست عبّاس
اگر چه زادهی اُمّالبنین است
ولیکن مادرش زهراست، عبّاس
خدا داند که از روز ولادت
امام خویش را میخواست عبّاس
عَلَم در دست، مشک آب بر دوش
که هم سردار و هم سقّاست عبّاس
بنازم غیرت عشق و وفا را
که عطشان بر لب دریاست عبّاس
هنوز از تشنهکامان، شرمگین است
از آن در علقمه تنهاست عبّاس
نه در دنیا بود بابالحوائج
شفیع خلق در عقبیست عبّاس
چه باک از شعلههای خشم دوزخ
که در محشر، پناه ماست عبّاس
شفیعان چون به محشر روی آرند
بریده دست او همراه دارند