- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۵
- بازدید: ۱۷۵۴
- شماره مطلب: ۲۹۳۰
-
چاپ
خندیدند
تیر بر مشک زدند و ز جفا خندیدند
یک صدا در همۀ کرب و بلا خندیدند
تا بسوزد جگر فاطمه و امّبنین
پایکوبان همه با ساز و نوا خندیدند
تا که زیبایی چشم قمر از هم پاشید
همره حرمله، اولاد زنا خندیدند
سر او خرد شد از ثقل عمود آهن
تا که دیدند سرش گشت دو تا خندیدند
تا شنیدند حسین انکسر ظهری گفت
به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند
ضمن تبریک به هم سوی حرم میرفتند
قوم محروم ز شرم و ز حیا خندیدند
وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم
ناکسان بیخبر از قهر خدا خندیدند
-
دروازه، خرابه، کوچه و بزم یزید
الشام، همانجا که به ما بد کردند
بی غیرت و بی دین، همگی بی دردنددروازه، خرابه، کوچه و بزم یزید
هر چه که بگویی سرمان آوردند -
تو یادگار آخرین کربلایى
یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصۀ جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل، حجلۀ داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
-
غلام حیدر
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم
از ازل تا روز محشر ریزهخوار این درم
مرتضی خود گفته بابای من مسکین بُود
او بود بابا و زهرای مطهر مادرم
-
مثل ضریح شش گوشه
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
شبیه گنبد امام رضا میسازیم
خندیدند
تیر بر مشک زدند و ز جفا خندیدند
یک صدا در همۀ کرب و بلا خندیدند
تا بسوزد جگر فاطمه و امّبنین
پایکوبان همه با ساز و نوا خندیدند
تا که زیبایی چشم قمر از هم پاشید
همره حرمله، اولاد زنا خندیدند
سر او خرد شد از ثقل عمود آهن
تا که دیدند سرش گشت دو تا خندیدند
تا شنیدند حسین انکسر ظهری گفت
به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند
ضمن تبریک به هم سوی حرم میرفتند
قوم محروم ز شرم و ز حیا خندیدند
وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم
ناکسان بیخبر از قهر خدا خندیدند