- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۲۰۰۴
- شماره مطلب: ۲۹۲۸
-
چاپ
مسجد وفا
دل دادهام به نغمهی ادرک اخای تو
با من چه کرد شور برادر بیای تو
ای مسجد وفا بدنت، روی خاکها
گلدسته است یا که دو تا دستهای تو
دست تو روی دست من و جبریل هم
آورده است بال پریدن برای تو
با تو چه کرد دیدن قد دوتای من
با من چه کرد دیدن فرق دوتای تو
هارون من چگونه شکافد در این دیار
دریای غصههای دلم بیعصای تو
دیگر بس است گفتن روحی لکالفدا
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو
در پیش خیمه گفتهام «إرکب بنفسی انت»
یعنی که بیمبالغه جانم فدای تو
یک چشمه آب اگر که میان خیام بود
صد چشمه خون نبود کنون زیر پای تو
از خندهها بلند شده هایهای من
از گریهام بلند شده هایهای تو
-
مقصد مقدس
پیچیده در تمام جهان ماجرای تو
برداشته زمین و زمان را صدای تو
هل من معین غربت میراث مادری
تکرار میشود وسط ماجرای تو -
شکر خدا هنوز هوایی این غمم
از بقچۀ قدیمی ترمه برای تو
رفتم که طاق شال عزا را بیاورم
حال دل شکستۀ من خوب میشود
از زیر تیغههای علامت که بگذرم -
پهلوی تو
بخوان به گوش سحرها اذان علیاکبر
بخوان دوباره برایم بخوان علیاکبر
لب ترک ترکت را به هم بزن اما
تکان نخور که نپاشد جهان علیاکبر
مسجد وفا
دل دادهام به نغمهی ادرک اخای تو
با من چه کرد شور برادر بیای تو
ای مسجد وفا بدنت، روی خاکها
گلدسته است یا که دو تا دستهای تو
دست تو روی دست من و جبریل هم
آورده است بال پریدن برای تو
با تو چه کرد دیدن قد دوتای من
با من چه کرد دیدن فرق دوتای تو
هارون من چگونه شکافد در این دیار
دریای غصههای دلم بیعصای تو
دیگر بس است گفتن روحی لکالفدا
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو
در پیش خیمه گفتهام «إرکب بنفسی انت»
یعنی که بیمبالغه جانم فدای تو
یک چشمه آب اگر که میان خیام بود
صد چشمه خون نبود کنون زیر پای تو
از خندهها بلند شده هایهای من
از گریهام بلند شده هایهای تو