مشخصات شعر

می‌ترسم

از این کوفه از این مردم از این تقدیر می‌ترسم

من از این آسمان تیره و دلگیر می‌ترسم

 

ز دست ناله‌های من شکسته قلب هر سنگی

من از این ناله و دل‌های بی‌تأثیر می‌ترسم

 

از این شهری که هر کوچه پر از خار و پر از سنگ است

از آن بانو که خواهد رفت در زنجیر می‌ترسم

 

به یاد قامت اکبر که مثل سرو می‌ماند

از این بازار گرم نیزه و شمشیر می‌ترسم

 

سه شعبه ساختند اینجا به قدّ و قامت اصغر

از این تشبیه وحشتناک، از این تصویر می‌ترسم

 

پدرها قول سوغاتی به دخترهایشان دادند

من از آن دختر نازت، از این تدبیر می‌ترسم

 

تجسم می‌کنم زینب اگر اینجا رسد ای وای

من از آن حتک حرمت‌ها، از این تحقیر می‌ترسم

 

می‌ترسم

از این کوفه از این مردم از این تقدیر می‌ترسم

من از این آسمان تیره و دلگیر می‌ترسم

 

ز دست ناله‌های من شکسته قلب هر سنگی

من از این ناله و دل‌های بی‌تأثیر می‌ترسم

 

از این شهری که هر کوچه پر از خار و پر از سنگ است

از آن بانو که خواهد رفت در زنجیر می‌ترسم

 

به یاد قامت اکبر که مثل سرو می‌ماند

از این بازار گرم نیزه و شمشیر می‌ترسم

 

سه شعبه ساختند اینجا به قدّ و قامت اصغر

از این تشبیه وحشتناک، از این تصویر می‌ترسم

 

پدرها قول سوغاتی به دخترهایشان دادند

من از آن دختر نازت، از این تدبیر می‌ترسم

 

تجسم می‌کنم زینب اگر اینجا رسد ای وای

من از آن حتک حرمت‌ها، از این تحقیر می‌ترسم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×