- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
- بازدید: ۷۱۴۷
- شماره مطلب: ۲۸۳۴
-
چاپ
ابر و باران
میخواست ابر باشد و باران بیاورد
بوی بهار را به بیابان بیاورد
حرف از بهار بود و فرات انتظار داشت
دریادلی تلاطم طوفان بیاورد
هستند دیو و دد همه سیراب، پس کجاست
پیغمبری که سورۀ انسان بیاورد
مولا همیشه منتظر یک بهانه بود
یک شیر بیشه داشت به میدان بیاورد
تا کوفهای که شهره به کفران نعمت است
شاید به ماه علقمه ایمان بیاورد
جبرئیل رفته بود که از روضۀ بهشت
چندین کفن برای شهیدان بیاورد
شاعر هنوز در خم یک کوچه مانده است
این شعر را چگونه به پایان بیاورد؟
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
ابر و باران
میخواست ابر باشد و باران بیاورد
بوی بهار را به بیابان بیاورد
حرف از بهار بود و فرات انتظار داشت
دریادلی تلاطم طوفان بیاورد
هستند دیو و دد همه سیراب، پس کجاست
پیغمبری که سورۀ انسان بیاورد
مولا همیشه منتظر یک بهانه بود
یک شیر بیشه داشت به میدان بیاورد
تا کوفهای که شهره به کفران نعمت است
شاید به ماه علقمه ایمان بیاورد
جبرئیل رفته بود که از روضۀ بهشت
چندین کفن برای شهیدان بیاورد
شاعر هنوز در خم یک کوچه مانده است
این شعر را چگونه به پایان بیاورد؟