- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
- بازدید: ۱۹۸۹
- شماره مطلب: ۲۸۳۲
-
چاپ
چشم انتظار آمدنت از شریعهاند
آماده باش! مقصد ما در سفر یکی است
سرهایمان جداست، ولی بال و پر یکی است
اینها برای کشتن ما صف کشیدهاند
از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی است
دار و ندارمان همه در بین خیمههاست
آتش که شعلهور بشود خشک و تر یکی است
حتی به روی اکبر من تیغ میکشند
با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی است
تنها به این گناه که فرزند حیدریم
تنها به این دلیل که ما را پدر یکی است
آیا کسی نمانده که یاری کند مرا
اینجا میان این همه لشکر اگر یکی است
عباس من، برادر من، نور چشم من
طرز مصاف کردن تو با پدر یکی است
تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد
در چشم شیر، یک نفر و صد نفر یکی است
چشم انتظار آمدنت از شریعهاند
حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی است
شمشیرها به دور تنت حلقه میزنند
چون جمع تیغها همگی ضربدر یکی است
بعد از من و تو زینب اگر نشنود بدان
خونین بدن زیاد، ولی خون جگر یکی است
از بس حروف پیکر پاکت مقطعه است
پایین پای مرقد و بالای سر یکی است
غرق ستاره است تن من ولی هنوز
در آسمان بیکسی من قمر یکی است
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
چشم انتظار آمدنت از شریعهاند
آماده باش! مقصد ما در سفر یکی است
سرهایمان جداست، ولی بال و پر یکی است
اینها برای کشتن ما صف کشیدهاند
از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی است
دار و ندارمان همه در بین خیمههاست
آتش که شعلهور بشود خشک و تر یکی است
حتی به روی اکبر من تیغ میکشند
با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی است
تنها به این گناه که فرزند حیدریم
تنها به این دلیل که ما را پدر یکی است
آیا کسی نمانده که یاری کند مرا
اینجا میان این همه لشکر اگر یکی است
عباس من، برادر من، نور چشم من
طرز مصاف کردن تو با پدر یکی است
تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد
در چشم شیر، یک نفر و صد نفر یکی است
چشم انتظار آمدنت از شریعهاند
حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی است
شمشیرها به دور تنت حلقه میزنند
چون جمع تیغها همگی ضربدر یکی است
بعد از من و تو زینب اگر نشنود بدان
خونین بدن زیاد، ولی خون جگر یکی است
از بس حروف پیکر پاکت مقطعه است
پایین پای مرقد و بالای سر یکی است
غرق ستاره است تن من ولی هنوز
در آسمان بیکسی من قمر یکی است