گفتند که این شیر سپهدار شبیر است
سیر است از این زندگی و راهی سِیر است
نورانیتش مثل سر حضرت مولا
اسباب مسلمان شدن راهب دیر است
عشق است نگاهی که بیفتد به اباالفضل
عشق است نگاهی که به دنبال زهیر است
بیچاره کسی که خبر از ماه ندارد
بیچاره‌تر آن است که وابسته به غیر است
این قوم به جنگ آمده از تیره طلحه‌ست؟
یا سر نخ این غائله در دست زبیر است
یک لحظه به فرمان حسین بن علی نیست
گوشی که به فرمان حصین بن نمیر است
دستان طلب را بگشایید به سویش
سقای جگرسوختگان دست به خیر است
تا چشم امید همگان بر کرم اوست
دلبازترین ساحل دریا حرم اوست
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
گفتند که این شیر سپهدار شبیر است
سیر است از این زندگی و راهی سِیر است
نورانیتش مثل سر حضرت مولا
اسباب مسلمان شدن راهب دیر است
عشق است نگاهی که بیفتد به اباالفضل
عشق است نگاهی که به دنبال زهیر است
بیچاره کسی که خبر از ماه ندارد
بیچاره‌تر آن است که وابسته به غیر است
این قوم به جنگ آمده از تیره طلحه‌ست؟
یا سر نخ این غائله در دست زبیر است
یک لحظه به فرمان حسین بن علی نیست
گوشی که به فرمان حصین بن نمیر است
دستان طلب را بگشایید به سویش
سقای جگرسوختگان دست به خیر است
تا چشم امید همگان بر کرم اوست
دلبازترین ساحل دریا حرم اوست
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
