- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
- بازدید: ۸۲۰
- شماره مطلب: ۲۸۱۱
-
چاپ
بند هشتم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
دریا شده مجنون و پریشان سر تو
امواج همه بیسر و سامان سر تو
دشت و دمن و شور نیستانی نیزار
مضمون کتابیست به عنوان سر تو
نام تو شده شاهکلید درِ افطار
فطریۀ ما باد به قربان سر تو
کور است در این مرحله چشمان دل من
از دیدن بیتابی چشمان سر تو
لنگ است کمیت غزل محتشمان هم
در وصف کرامات فراوان سر تو
یک عمر تفأل زده خورشید به چشمت
آری خود مولاست غزلخوان سر تو
از داغ سرت موی سرم گشته چنان برف
یعنی منم از پیر غلامان سر تو
سردار، من بیسر و پا دل نگرانم
از اینکه دمی از نظرت دور بمانم
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
بند هشتم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
دریا شده مجنون و پریشان سر تو
امواج همه بیسر و سامان سر تو
دشت و دمن و شور نیستانی نیزار
مضمون کتابیست به عنوان سر تو
نام تو شده شاهکلید درِ افطار
فطریۀ ما باد به قربان سر تو
کور است در این مرحله چشمان دل من
از دیدن بیتابی چشمان سر تو
لنگ است کمیت غزل محتشمان هم
در وصف کرامات فراوان سر تو
یک عمر تفأل زده خورشید به چشمت
آری خود مولاست غزلخوان سر تو
از داغ سرت موی سرم گشته چنان برف
یعنی منم از پیر غلامان سر تو
سردار، من بیسر و پا دل نگرانم
از اینکه دمی از نظرت دور بمانم