مشخصات شعر

بند دوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

پوشیده زره را و مهیای سفر بود

می‌رفت ولی از همه دلسوخته‌تر بود

 

خورشید که در بدرقه‌اش دست تکان داد

از مشتریان پر و پا قرص قمر بود

 

در آل عبا حل شده بود و جریان داشت

عباس گره خورده به این پنج نفر بود

 

افتاد نگاهش به لب خشک برادر

لب‌های پدر تشنه‌تر از هر دو پسر بود

 

امواج به پابوسی او آمده بودند

یک کشتی طوفان‌زده در حال گذر بود

 

عطر نفس فاطمه در علقمه پیچید

آن روز مگر بر لب ساحل چه خبر بود

 

بگذار که یک روضۀ کوتاه بخوانم

ای کاش که نه کوچه، نه دیوار، نه در بود

 

هر کس به رجزخوانی او گوش فرا داد

در تاب و تب‌ «ها علیُ کیف بشر» بود

 

تا ماه بنی‌هاشمی از راه می‌آمد

انگار جناب اسدالله می‌آمد

 

بند دوم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)

پوشیده زره را و مهیای سفر بود

می‌رفت ولی از همه دلسوخته‌تر بود

 

خورشید که در بدرقه‌اش دست تکان داد

از مشتریان پر و پا قرص قمر بود

 

در آل عبا حل شده بود و جریان داشت

عباس گره خورده به این پنج نفر بود

 

افتاد نگاهش به لب خشک برادر

لب‌های پدر تشنه‌تر از هر دو پسر بود

 

امواج به پابوسی او آمده بودند

یک کشتی طوفان‌زده در حال گذر بود

 

عطر نفس فاطمه در علقمه پیچید

آن روز مگر بر لب ساحل چه خبر بود

 

بگذار که یک روضۀ کوتاه بخوانم

ای کاش که نه کوچه، نه دیوار، نه در بود

 

هر کس به رجزخوانی او گوش فرا داد

در تاب و تب‌ «ها علیُ کیف بشر» بود

 

تا ماه بنی‌هاشمی از راه می‌آمد

انگار جناب اسدالله می‌آمد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×