- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۱۷۴۱
- شماره مطلب: ۲۵۳۷
-
چاپ
بوریا
کاش آن شب همه جا شب میشد
خاک گودال مؤدب میشد
داشت از خون گلوی آقا
لب گودال لبالب میشد
بیپر و بال و بدن سر هم
داشت جبرئیل مقرّب میشد
کاش در نیمه شب دفن حسین
بوریا چادر زینب میشد
یا که افلاک ز هم میپاشید
یا تن شاه مرتب میشد
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
بوریا
کاش آن شب همه جا شب میشد
خاک گودال مؤدب میشد
داشت از خون گلوی آقا
لب گودال لبالب میشد
بیپر و بال و بدن سر هم
داشت جبرئیل مقرّب میشد
کاش در نیمه شب دفن حسین
بوریا چادر زینب میشد
یا که افلاک ز هم میپاشید
یا تن شاه مرتب میشد