- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
- بازدید: ۹۹۷
- شماره مطلب: ۲۵۲۶
-
چاپ
امامزاده
بالا نشسته است که پیغمبرش کنند
کوچکترین امامِ همین منبرش کنند
مثل امامزادهی شش ماهه میشود
عمّامهی سیاه اگر بر سرش کنند
پرواز میکنیم به سمت خدایشان
ما را اگر دخیل ضریح پرش کنند
حقش نبود در وسط خطبه خوانیاش
یک تیر را «روانه»ی آن حنجرش کنند
حالا که فیض از گل رویش نمیبرند
بهتر همان که پیش همه پرپرش کنند
یک تیر ساده هم به خدا خوب میبُرد
امّا قرار بود از این بدترش کنند
رفت و تکان خالی گهواره را گذاشت
تا دلخوشی عاطفهی مادرش کنند
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
امامزاده
بالا نشسته است که پیغمبرش کنند
کوچکترین امامِ همین منبرش کنند
مثل امامزادهی شش ماهه میشود
عمّامهی سیاه اگر بر سرش کنند
پرواز میکنیم به سمت خدایشان
ما را اگر دخیل ضریح پرش کنند
حقش نبود در وسط خطبه خوانیاش
یک تیر را «روانه»ی آن حنجرش کنند
حالا که فیض از گل رویش نمیبرند
بهتر همان که پیش همه پرپرش کنند
یک تیر ساده هم به خدا خوب میبُرد
امّا قرار بود از این بدترش کنند
رفت و تکان خالی گهواره را گذاشت
تا دلخوشی عاطفهی مادرش کنند