- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۱/۰۲
- بازدید: ۱۳۶۲۲
- شماره مطلب: ۲۳۹۵
-
چاپ
محسن تو علی اصغر شد
نور زهرا شد و منور شد
شب قدر نبی مقدر شد
نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجهآور شد
در زمان حیات این خانم
هیجده بار صبح محشر شد
چادر فاطمه گذشت و گذشت
تا برای رقیه معجر شد
هیجده سالِ بعد از امشب
قصۀ میخ غصۀ در شد
رفت در چشم شیعیان دودش
هیزم خشک هیزمتر شد
گرچه نه ماه هم بزرگتر است
محسن تو علی اصغر شد
آب در صورت تو خود را شست
بعد در فقه ما مطهر شد
فاطمه در نسیم چون دم زد
نفس هر گلی معطر شد
تا که ناموس حق نزول کند
چشم هر پنجره مشجر شد
هیجده سال در فراق او
کل گلهای عرش پرپر شد
روز تکمیل خلقت زهرا
خستگی از تن ملک در شد
هرکه نزدیکتر به فاطمه بود
رتبهاش پله پله بهتر شد
پسر فاطمه حسین شد و
پدر فاطمه پیمبر شد
فاطمه به خودش بلی گفت و
علی از آن به بعد حیدر شد
مصطفی بعد بعثتش اما
فاطمه قبل خویش کوثر شد
کفه مردها که سنگین گشت
فاطمه جلوه کرد، دختر شد
با نبی و علی و اولادش
فاطمه با همه برابر شد
زیر پایش بهشت جاوید است
بعد این جمله زود مادر شد
ماندهام آفتاب قبل ازتو
به کجا سر گذاشت و سر شد
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
محسن تو علی اصغر شد
نور زهرا شد و منور شد
شب قدر نبی مقدر شد
نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجهآور شد
در زمان حیات این خانم
هیجده بار صبح محشر شد
چادر فاطمه گذشت و گذشت
تا برای رقیه معجر شد
هیجده سالِ بعد از امشب
قصۀ میخ غصۀ در شد
رفت در چشم شیعیان دودش
هیزم خشک هیزمتر شد
گرچه نه ماه هم بزرگتر است
محسن تو علی اصغر شد
آب در صورت تو خود را شست
بعد در فقه ما مطهر شد
فاطمه در نسیم چون دم زد
نفس هر گلی معطر شد
تا که ناموس حق نزول کند
چشم هر پنجره مشجر شد
هیجده سال در فراق او
کل گلهای عرش پرپر شد
روز تکمیل خلقت زهرا
خستگی از تن ملک در شد
هرکه نزدیکتر به فاطمه بود
رتبهاش پله پله بهتر شد
پسر فاطمه حسین شد و
پدر فاطمه پیمبر شد
فاطمه به خودش بلی گفت و
علی از آن به بعد حیدر شد
مصطفی بعد بعثتش اما
فاطمه قبل خویش کوثر شد
کفه مردها که سنگین گشت
فاطمه جلوه کرد، دختر شد
با نبی و علی و اولادش
فاطمه با همه برابر شد
زیر پایش بهشت جاوید است
بعد این جمله زود مادر شد
ماندهام آفتاب قبل ازتو
به کجا سر گذاشت و سر شد