- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۰۷
- بازدید: ۱۶۵۸
- شماره مطلب: ۲۳۸۹
-
چاپ
ماه هم پیشتان کم آورده
ای درود خدا به ساحتتان
به قد و قامت قیامتتان
ماه هم پیش تان کم آورده
کوه میلرزد از صلابتتان
همه را کشته راه رفتنتان
همه را کشته این نجابتتان
مثل یک روز روشن است آقا
مهربانی شده است عادتتان
راستی یک سؤال، با خورشید
از کی آغاز شد رفاقتتان؟
تو و خورشید عین هم هستید
در بلندای قد و قامتتان
حیف شد چشمتان زدند آقا
شک نداریم در شهامتتان
من از اینجا به بعد معذورم
کاش میشد گذاشت راحتتان
در لهوف آمده تفاوت داشت
با همه نحوۀ شهادتتان
تو زیارتگهی و آمدهاند
این همه تیر به زیارتتان
گرد و خاکی بلند شد آنروز
بر سر پرچم و علامتتان
کاش یک مشت آب میخوردی
آب شد آب از خجالتتان
***
آه ... آقا ... بلند شو آقا
مادری آمده عیادتتان
-
آبروی عشق
خسته و تنها میان آتش و شمشیر و بند
کوچههای کوفه بار غربتم را میکشند
هر چه میگردد دلم راهی به سوی عشق نیست
راههای اصلی کوفه به سمت غربتند
-
بر خنده نشد باز لبی، گاهِ محرم
ای بر لب تو زمزمۀ ماه محرّم
بنهاده سر از شوق به درگاه محرّم
از حنجر گلگون شهیدان خدایی است
پیغام تو را: گم نکنی راه محـرّم
ماه هم پیشتان کم آورده
ای درود خدا به ساحتتان
به قد و قامت قیامتتان
ماه هم پیش تان کم آورده
کوه میلرزد از صلابتتان
همه را کشته راه رفتنتان
همه را کشته این نجابتتان
مثل یک روز روشن است آقا
مهربانی شده است عادتتان
راستی یک سؤال، با خورشید
از کی آغاز شد رفاقتتان؟
تو و خورشید عین هم هستید
در بلندای قد و قامتتان
حیف شد چشمتان زدند آقا
شک نداریم در شهامتتان
من از اینجا به بعد معذورم
کاش میشد گذاشت راحتتان
در لهوف آمده تفاوت داشت
با همه نحوۀ شهادتتان
تو زیارتگهی و آمدهاند
این همه تیر به زیارتتان
گرد و خاکی بلند شد آنروز
بر سر پرچم و علامتتان
کاش یک مشت آب میخوردی
آب شد آب از خجالتتان
***
آه ... آقا ... بلند شو آقا
مادری آمده عیادتتان