- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۱/۰۱
- بازدید: ۱۵۹۰
- شماره مطلب: ۲۳۴۳
-
چاپ
مشخصات شعر
کوتاه سروده
شعر صمیمیت انسان
تا شعر صمیمیت انسان خواندی
بی حنجره از لبان باران خواندی
تاریخ قیام انبیا کامل شد
وقتی که به روی نیزه قرآن خواندی
از همین شاعر
-
غزلهای فرات
باز هم کوچه و یک لشگرِ بی عمامه
باز افتاده وسط، حیدرِ بی عمامه
دود از یک طرف و هلهله از سمت دگر
کوچه لبریز شد از یک سرِ بی عمامه
-
سورۀ لب تشنه
داری هوای هیئتمان میکنی حسین
لبریز از فضیلتمان میکنی حسین
داری به سمت هیئتمان گام میزنی
دل آشنای غربتمان میکنی حسین -
دل خوشبو
دست بر سینه فرود آمد و دم خوشبو شد
اشک از چشم برون آمد و غم خوشبو شد
نوحههای دودمه تاب ز هیئت بردند
غم که روی جگرم ریخت، دلم خوشبو شد -
عطر یاس سرخ
بوی سیب سرخ دارد میوزد در کربلا
خاک هم از آسمان دل میبرد در کربلا
یک نفر که جای دستش بال در آورده است
بیخود از خود دور گنبد میپرد در کربلا
کوتاه سروده
شعر صمیمیت انسان
تا شعر صمیمیت انسان خواندی
بی حنجره از لبان باران خواندی
تاریخ قیام انبیا کامل شد
وقتی که به روی نیزه قرآن خواندی
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید
مطالب برتر سایت