- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۸/۱۹
- بازدید: ۵۰۹۶
- شماره مطلب: ۲۲۸
-
چاپ
هفتم محرم؛ صدای گریه
صدای گریهاش بند آمده فکری به حالش کن
اگر دادی به بابایش دهند، دیگر حلالش کن
اگر خود و زره با خود برای او نیاوردی
برو فکری برای پوششی روی جمالش کن
اگر چه نام زیبایش "علی" ست اما تقیه کن
خطر دارد... بیا کم صحبت از اوج جلالش کن
برای بار آخر ماه خود را در بغل بنشان
برای بار آخر دیدنی از خط و خالش کن
سه شعبه خرج حلق طفلک تو میکنند بانو
مروت نیست، برو فکری برای سن و سالش کن
حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش
برو و حرمله را منصرف از این جدالش کن
برو دیر آمدی خانم... برو یاری آقا کن...
برو تا وقت هست پشت حرم بنشین و چالش کن
-
سلوک عاشقی
زرق و برق سفرۀ شاهانه میخواهم چه کار؟
اشک چشمم هست، آب و دانه میخواهم چه کار؟
اولین شرط سلوک عاشقی، آوارگی ست
از ازل دربه درم، کاشانه میخواهم چه کار؟
-
سیب نوبر
از ملائک پر شده دور و بر ام البنین
بهر دیدار توای تاج سر ام البنین
آمدی از آسمان و عطر خوشبوی تنت
شهر را پر کرده سیب نوبر ام البنین
-
لباس شمر به تن کرد و منع آبت کرد
رسیده جان به لب اطهرت؛ ابالهادی
نشسته پیک اجل در برت؛ ابالهادی!
دوباره قصۀ زهر و دوباره نامردی
کبود شد همۀ پیکرت؛ ابالهادی!
-
میان روضۀ تو از هلال یاد میشود
یکی بخیل میشود، یکی جواد میشود
یکی مرید میشود، یکی مراد میشود
یکی امیر میشود، برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر، عبد خانهزاد میشود
هفتم محرم؛ صدای گریه
صدای گریهاش بند آمده فکری به حالش کن
اگر دادی به بابایش دهند، دیگر حلالش کن
اگر خود و زره با خود برای او نیاوردی
برو فکری برای پوششی روی جمالش کن
اگر چه نام زیبایش "علی" ست اما تقیه کن
خطر دارد... بیا کم صحبت از اوج جلالش کن
برای بار آخر ماه خود را در بغل بنشان
برای بار آخر دیدنی از خط و خالش کن
سه شعبه خرج حلق طفلک تو میکنند بانو
مروت نیست، برو فکری برای سن و سالش کن
حسین آمد به میدان و علی اصغر در آغوشش
برو و حرمله را منصرف از این جدالش کن
برو دیر آمدی خانم... برو یاری آقا کن...
برو تا وقت هست پشت حرم بنشین و چالش کن