- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۰۵
- بازدید: ۲۶۳۸
- شماره مطلب: ۲۲۷۶
-
چاپ
یک جبل الرّحمه از برابر من رفت
رفتی و با رفتنت چه بر سر من رفت
هر چه توان داشتم ز پیکر من رفت
پشت و پناه یکی دو روزۀ من، نه!
یک جبل الرّحمه از برابر من رفت
نیست کمر درد من به خاطر اکبر
دردم از این است که برادر من رفت
گفتم ابوالفضل هست غصه ندارم
عیب ندارد اگر که اکبر من رفت
بس که بلند است هلهله به گمانم
کوفه خبردار شد که لشگر من رفت
زود زمین خوردن من علتش این است
تیر به بال تو خورد و در پر من رفت
چشم قشنگ تو سه شعبۀ مسموم
وای چهها بر تو ای برادر من رفت
خواهر من یک به یک به اهل حرم گفت
وای ابوالفضل رفت... معجر من رفت
گفت مرا هم ببر به علقمه گفتم :
زودتر از رفتن تو مادر من رفت
رفتی و با رفتن تو دست حرامی
تا بغل گوشوارۀ دختر من رفت
طفل رضیع مرا رباب کفن کرد
فکر کنم دیدۀ آب آور من رفت
جان حسین روی نیزه باش مراقب
دیدی اگر سمت کوفه خواهر من رفت
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
یک جبل الرّحمه از برابر من رفت
رفتی و با رفتنت چه بر سر من رفت
هر چه توان داشتم ز پیکر من رفت
پشت و پناه یکی دو روزۀ من، نه!
یک جبل الرّحمه از برابر من رفت
نیست کمر درد من به خاطر اکبر
دردم از این است که برادر من رفت
گفتم ابوالفضل هست غصه ندارم
عیب ندارد اگر که اکبر من رفت
بس که بلند است هلهله به گمانم
کوفه خبردار شد که لشگر من رفت
زود زمین خوردن من علتش این است
تیر به بال تو خورد و در پر من رفت
چشم قشنگ تو سه شعبۀ مسموم
وای چهها بر تو ای برادر من رفت
خواهر من یک به یک به اهل حرم گفت
وای ابوالفضل رفت... معجر من رفت
گفت مرا هم ببر به علقمه گفتم :
زودتر از رفتن تو مادر من رفت
رفتی و با رفتن تو دست حرامی
تا بغل گوشوارۀ دختر من رفت
طفل رضیع مرا رباب کفن کرد
فکر کنم دیدۀ آب آور من رفت
جان حسین روی نیزه باش مراقب
دیدی اگر سمت کوفه خواهر من رفت