- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۹
- بازدید: ۶۵۴
- شماره مطلب: ۲۲۲۷
-
چاپ
ماه گودال
جز شعر دیگر دست و بال شاعران خالی ست
دارایی این طایفه از آب و نان خالی ست
دیدیم که قابل ندارد، مسئله این است
آقا! نه اینکه جسمها از نقد جان خالی ست
ماهی ولی از عمق یک گودال میتابی
ای نور مطلق! جای تو در آسمان خالی ست
وقتی رسیدی تیر و تیغ و نیزه آوردند
تا که نگویی سفرههای میزبان خالی ست!
با هر تبر بر ساقهات سرسبزتر گشتی
یعنی که پاییز تو حتی، از خزان خالی ست
در آخرین دم صحنهات از دوست خالی بود
افسوس تا امروز حتی همچنان خالی ست
بعد از تو دنیا جای ماندن نیست، اما حیف
نوبت به نوبت جامها از شوکران خالی ست
حتی به تو سوگند رضوان را نمیخواهم
بر فرض ناممکن اگر از روضهخوان خالی ست
ماه گودال
جز شعر دیگر دست و بال شاعران خالی ست
دارایی این طایفه از آب و نان خالی ست
دیدیم که قابل ندارد، مسئله این است
آقا! نه اینکه جسمها از نقد جان خالی ست
ماهی ولی از عمق یک گودال میتابی
ای نور مطلق! جای تو در آسمان خالی ست
وقتی رسیدی تیر و تیغ و نیزه آوردند
تا که نگویی سفرههای میزبان خالی ست!
با هر تبر بر ساقهات سرسبزتر گشتی
یعنی که پاییز تو حتی، از خزان خالی ست
در آخرین دم صحنهات از دوست خالی بود
افسوس تا امروز حتی همچنان خالی ست
بعد از تو دنیا جای ماندن نیست، اما حیف
نوبت به نوبت جامها از شوکران خالی ست
حتی به تو سوگند رضوان را نمیخواهم
بر فرض ناممکن اگر از روضهخوان خالی ست