مشخصات شعر

ارتفاع بی‌سر

تشییع کردیم خود را در ظهر داغی مکدر

تشییع کردیم خود را تا بارگاهت، کبوتر

 

عصیان سرخ شکنجه، بر جانت افکند پنجه

ما را بپران به اوجت، ای ارتفاع تو بی سر

 

ته‌مانده‌های صبوری، ماندند و آهی بلوری

وقتی به آتش رساندت، غمبوسۀ سرخ خنجر

 

شش بار مهتاب لغزید، در پای چشم تو خندید

یک بار دیگر بخندان، ای آفتاب مکرر

 

آن لحظه عالم کدر شد، تا آسمان منتشر شد

بر منبر دست بابا، یک خطبۀ ناب، اصغر

 

بعد از مجازات آهت، گل اشک‌های نگاهت

تشییع کردیم خود را، تا بارگاهت

ارتفاع بی‌سر

تشییع کردیم خود را در ظهر داغی مکدر

تشییع کردیم خود را تا بارگاهت، کبوتر

 

عصیان سرخ شکنجه، بر جانت افکند پنجه

ما را بپران به اوجت، ای ارتفاع تو بی سر

 

ته‌مانده‌های صبوری، ماندند و آهی بلوری

وقتی به آتش رساندت، غمبوسۀ سرخ خنجر

 

شش بار مهتاب لغزید، در پای چشم تو خندید

یک بار دیگر بخندان، ای آفتاب مکرر

 

آن لحظه عالم کدر شد، تا آسمان منتشر شد

بر منبر دست بابا، یک خطبۀ ناب، اصغر

 

بعد از مجازات آهت، گل اشک‌های نگاهت

تشییع کردیم خود را، تا بارگاهت

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×