- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۵
- بازدید: ۲۱۲۴
- شماره مطلب: ۲۱۸۸
-
چاپ
تشنگی دریا
جغرافیای درد پر از انتقام شد
دنیا که سال شصتویک قتل عام شد
تا سی هزار کوفۀ عریان، میان ظهر
منتپذیر سفرۀ رنگین شام شد
آزادگی، که نام عزیزش بلند باد
در بند کج گمانی صد اتهام شد
دریای اشتیاق و عطش تشنۀ تو بود
آیا لبت به زخم فرات التیام شد؟
مردانگی به نیت قربت سجود کرد
تا همرکاب مرد، علیهالسلام شد
هرکس که از بهشت بدون تو حرف زد
دوزخ دوید و با نفسش همکلام شد
در خواب دیدهام به جهنم رسیدهام
آتش به آنچه از تو سرودم حرام شد
-
برگرد
تلفیق امید و آرزو آمدنت
مضمون هزار پرسوجو آمدنت
برگرد و بدون آب سیرابم کن
با آمدنت فقط عمو! آمدنت
-
چشم به راه
من چشم به راه مشک بر گردن اسب
تا هدیه کنم نوازشی بر تن اسب
از کون و مکان نمیرسد چیزی جز
اخبار فجیع بی تو برگشتن اسب
-
ارتفاع بیسر
تشییع کردیم خود را در ظهر داغی مکدر
تشییع کردیم خود را تا بارگاهت، کبوتر
عصیان سرخ شکنجه، بر جانت افکند پنجه
ما را بپران به اوجت، ای ارتفاع تو بی سر
-
آستانه
با روشنی نام تو شبها منورند
نام تو را همیشه و هر جای میبرند
نام تو آستانۀ صبح سعادت است
شب را به شوق خاک درت سر میآورند
تشنگی دریا
جغرافیای درد پر از انتقام شد
دنیا که سال شصتویک قتل عام شد
تا سی هزار کوفۀ عریان، میان ظهر
منتپذیر سفرۀ رنگین شام شد
آزادگی، که نام عزیزش بلند باد
در بند کج گمانی صد اتهام شد
دریای اشتیاق و عطش تشنۀ تو بود
آیا لبت به زخم فرات التیام شد؟
مردانگی به نیت قربت سجود کرد
تا همرکاب مرد، علیهالسلام شد
هرکس که از بهشت بدون تو حرف زد
دوزخ دوید و با نفسش همکلام شد
در خواب دیدهام به جهنم رسیدهام
آتش به آنچه از تو سرودم حرام شد