- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
- بازدید: ۲۷۶۶
- شماره مطلب: ۲۱۶۴
-
چاپ
حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم
آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم
با نالههای خویش دلت را رضا کنم
احرام بستهات نشدم مثل حاجیان
دل را چگونه با عرفه آشنا کنم
ای کاش مَحرم جبل الرحمهات شوم
تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم
تَرویه چیست؟ روز گرفتاری شماست
کاش ای غریب درد شما را دوا کنم
یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم
روزی رسد که حاجتتان را روا کنم
آخر گدای سامره مَرد خدا شود
یعنی به جای غیر، شما را صدا کنم
آقا منم غلام سیاه سپاه تو
ناقابل است جان من، اما فدا کنم
آنان که بر علیه تو شمشیر بستهاند
با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم
هرگاه تو اجازه دهی میزنم به خط
کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم
عمری است، من که گریه کنِ بی کفن شدم
حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم
با روضههای قافله دلهای خسته را
ارباب اگر اراده کند، کربلا کنم
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم
آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم
با نالههای خویش دلت را رضا کنم
احرام بستهات نشدم مثل حاجیان
دل را چگونه با عرفه آشنا کنم
ای کاش مَحرم جبل الرحمهات شوم
تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم
تَرویه چیست؟ روز گرفتاری شماست
کاش ای غریب درد شما را دوا کنم
یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم
روزی رسد که حاجتتان را روا کنم
آخر گدای سامره مَرد خدا شود
یعنی به جای غیر، شما را صدا کنم
آقا منم غلام سیاه سپاه تو
ناقابل است جان من، اما فدا کنم
آنان که بر علیه تو شمشیر بستهاند
با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم
هرگاه تو اجازه دهی میزنم به خط
کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم
عمری است، من که گریه کنِ بی کفن شدم
حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم
با روضههای قافله دلهای خسته را
ارباب اگر اراده کند، کربلا کنم