مشخصات شعر

کربلا کشتی آزادی

حزن سنگین صفر یک لحظه خنثی می‌شود

با قدم‌های نگارم قد غم تا می‌شود

 

قد غم‌ها تا شد و تا سرزمین کاظمین

مرغ دل پرواز کرد و عشق پیدا می‌شود

 

بر لب شیخ الائمه غنچۀ لبخند شوق

با نگاهی سوی گهواره شکوفا می‌شود

 

عشق را احساس و با احساسِ قلبم عشق کن

زیر و رو کن خاک را کی مثل موسی می‌شود

 

در تمام دوره‌ها حجت به دنیا لازم است

اولین حجت پس از اتمام حجت کاظم است

 

وارث بر حق علم باقری و صادقی است

بین شیخ عشق و سلطان بودن او منطقی است

 

عاشق دین خدا از نسل یاس و مرتضی

عشق بازی از تبار ذوالفقار عاشقی است

 

پنجمین پشتش گل یاس است نسل او به پنج

می‌رسد با عطر نرگس شاید او هم رازقی است

 

کربلا کشتی آزادی و ساحل حیدر است

کاظمین مابین این کشتی و ساحل، قایقی است

 

از علی بود و علی گفت و علی شد وارثش

این علی خو، خود کلام الله ناب و ناطقی است

 

تکیه‌گاه حضرت موسی اگر در غم عصاست

تکیه‌گاه و پشت هفتم رهبر عالم رضاست

 

آمدم از او بگویم تا رضاییم کند

با نگاهش مرغ ایوان طلاییم کند

 

حضرت باب الحوائج بود و حاجت داشتم

آمدم از کاظمینش کربلایی‌ام کند

 

چشمم از غم‌های مشک خشک صحرا خیس بود

اشک آوردم که جایش نینوایی‌ام کند

 

یاد زینب، یاد ویران و مصیبت می‌کنم

تا برای غصۀ عمه فدایی‌ام کند

 

اربعین می‌آید و ذکر لبم لبیک حسین

خواستم از او که وقف روضه خوانی‌ام کند

 

تا توسل بر دم موسی ابن جعفر می‌کنم

یاد زندان غم و هجران دلبر می‌کنم

 

کربلا کشتی آزادی

حزن سنگین صفر یک لحظه خنثی می‌شود

با قدم‌های نگارم قد غم تا می‌شود

 

قد غم‌ها تا شد و تا سرزمین کاظمین

مرغ دل پرواز کرد و عشق پیدا می‌شود

 

بر لب شیخ الائمه غنچۀ لبخند شوق

با نگاهی سوی گهواره شکوفا می‌شود

 

عشق را احساس و با احساسِ قلبم عشق کن

زیر و رو کن خاک را کی مثل موسی می‌شود

 

در تمام دوره‌ها حجت به دنیا لازم است

اولین حجت پس از اتمام حجت کاظم است

 

وارث بر حق علم باقری و صادقی است

بین شیخ عشق و سلطان بودن او منطقی است

 

عاشق دین خدا از نسل یاس و مرتضی

عشق بازی از تبار ذوالفقار عاشقی است

 

پنجمین پشتش گل یاس است نسل او به پنج

می‌رسد با عطر نرگس شاید او هم رازقی است

 

کربلا کشتی آزادی و ساحل حیدر است

کاظمین مابین این کشتی و ساحل، قایقی است

 

از علی بود و علی گفت و علی شد وارثش

این علی خو، خود کلام الله ناب و ناطقی است

 

تکیه‌گاه حضرت موسی اگر در غم عصاست

تکیه‌گاه و پشت هفتم رهبر عالم رضاست

 

آمدم از او بگویم تا رضاییم کند

با نگاهش مرغ ایوان طلاییم کند

 

حضرت باب الحوائج بود و حاجت داشتم

آمدم از کاظمینش کربلایی‌ام کند

 

چشمم از غم‌های مشک خشک صحرا خیس بود

اشک آوردم که جایش نینوایی‌ام کند

 

یاد زینب، یاد ویران و مصیبت می‌کنم

تا برای غصۀ عمه فدایی‌ام کند

 

اربعین می‌آید و ذکر لبم لبیک حسین

خواستم از او که وقف روضه خوانی‌ام کند

 

تا توسل بر دم موسی ابن جعفر می‌کنم

یاد زندان غم و هجران دلبر می‌کنم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×