مشخصات شعر

مردی از جنس همین پاییز

خوب دقت کن تماشا کن، این غروب ارغوانی را

خوب در خاطر نگه دار این، رستخیز ناگهانی را

 

بیش از اینها صبر کن آری، تا که در یادت نگه داری

شرح درد خطبه‌هایی که، بعدها باید بخوانی را:

 

غنچه‌های زخمِ پروانه... بال‌های کنده از شانه ...

رد شلاق خزان روی، لاله‌های قد کمانی را...

 

این شقایق زار، طفل من! دفتر نقاشی عشق است

با خودت تکرار کن نام، این زمین آسمانی را

 

کودکم مشق شبت این است، با سرانگشتان زخمت بر

دفتر افلاک بنویسی، درد دل‌های نهانی را

 

بعد فردا مرد خواهی شد، مردی از جنس همین پاییز

تا بفهمانی به یک تاریخ، فصل‌های جاودانی را

 

بعدها وقتی که انسان از، نسل آزادی سؤالی کرد

در جوابش شرح خواهی داد، مو به مو نام و نشانی را

 

نام‌ها را نقش خواهی زد، یک به یک بر صفحۀ ایام

خط به خط تصویر خواهی کرد، رنج‌های دودمانی را

 

نقش‌هایت آنچنان پر رنگ، رنگ‌هایت آنچنان خونین

محو خواهد کرد از تاریخ، کلک تو اعجاز مانی را

 

گوش کن فریاد زینب را، گوش کن در خاطرت بسپار

تا بیاموزی به شاعرها، راه و رسم نوحه‌خوانی را

 

تا بیاموزی که عاشورا، گریه نه فریاد حق خواهی است

پس بمان اینجا و راوی شو، زینب؛ این زهرای ثانی را

 

***

 

آه از روزی که اندوهش، کودکان را پیر کرده آه! 

پس بگو از خود ...روایت کن، طفل پیرِ بی جوانی را...

مردی از جنس همین پاییز

خوب دقت کن تماشا کن، این غروب ارغوانی را

خوب در خاطر نگه دار این، رستخیز ناگهانی را

 

بیش از اینها صبر کن آری، تا که در یادت نگه داری

شرح درد خطبه‌هایی که، بعدها باید بخوانی را:

 

غنچه‌های زخمِ پروانه... بال‌های کنده از شانه ...

رد شلاق خزان روی، لاله‌های قد کمانی را...

 

این شقایق زار، طفل من! دفتر نقاشی عشق است

با خودت تکرار کن نام، این زمین آسمانی را

 

کودکم مشق شبت این است، با سرانگشتان زخمت بر

دفتر افلاک بنویسی، درد دل‌های نهانی را

 

بعد فردا مرد خواهی شد، مردی از جنس همین پاییز

تا بفهمانی به یک تاریخ، فصل‌های جاودانی را

 

بعدها وقتی که انسان از، نسل آزادی سؤالی کرد

در جوابش شرح خواهی داد، مو به مو نام و نشانی را

 

نام‌ها را نقش خواهی زد، یک به یک بر صفحۀ ایام

خط به خط تصویر خواهی کرد، رنج‌های دودمانی را

 

نقش‌هایت آنچنان پر رنگ، رنگ‌هایت آنچنان خونین

محو خواهد کرد از تاریخ، کلک تو اعجاز مانی را

 

گوش کن فریاد زینب را، گوش کن در خاطرت بسپار

تا بیاموزی به شاعرها، راه و رسم نوحه‌خوانی را

 

تا بیاموزی که عاشورا، گریه نه فریاد حق خواهی است

پس بمان اینجا و راوی شو، زینب؛ این زهرای ثانی را

 

***

 

آه از روزی که اندوهش، کودکان را پیر کرده آه! 

پس بگو از خود ...روایت کن، طفل پیرِ بی جوانی را...

۱ نظر
 
  • شیما ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    در مصرع " محو خواهد کرد از تاریخ، کلک تو اعجاز مانی را " کلک یعنی چه ؟ و احتمالاً اعجاز زمانی نیست ؟

  • پاسخ نویسنده متن ۱۳۹۵/۰۱/۲۴

    کلک یعنی قلم با یک سرچ ساده در سایت واژه یاب میتونید معاین واژه ها رو پیدا کنید.

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×